من یک گذشته از جان
بی نام و بی نشانم
یک بی قرار عاشق
گم کرده آشیانم،فریاد عاشقانه
خاموش و بی زبانم
چیزی نمانده باقی
جز مشت خاکی از من
جز یک شهید گمنام
در پاره پاره جانم
این هدیه های خاکی
سوغات شهر عشق است
سرشار از آرزوهاست
هر تکه استخوانم
ای سرزمین خوبان
از جان گذشته آسان
اما گذشتن از تو
هرگز نمیتوانم
از جانمان گذشتیم
ای خاک پاک میهن
ای مانده جاودان از
خون برادرانم
این پاره پاره جانم
هر تکه استخوانم
جانم فدای نامت
ایران جاودانم