همه ما دانشآموزانی را دیدهایم که در کتابخانه مدرسه یا راهروهای دانشگاه با هدفونی در گوش، کتاب یا جزوهای در دست، مشغول درس خواندن هستند اما آیا گوش دادن به موزیک تأثیری بر کیفیت مطالعه دارد و کمکی به بهتر شدن آن خواهد کرد؟ آیا پخش آهنگ در هنگام کتاب خواندن فایدهای برایمان خواهد داشت و یا اصلا تمرکزمان به هم نخواهد خورد؟
موزیک آرام و ملایم میتواند به کاهش فشار عصبی و استرس امتحانات کمک کند.
گوش دادن به موسیقی پیش از مطالعه باعث میشود که بتوانیم توجه و تمرکز بیشتری بر کتاب پیش رویمان داشته باشیم.
تواناییمان در محاسبات ذهنی ریاضی را افزایش میدهد.
آهنگهای آرامی که بهصورت یکنواخت و بدون کلام پخش میشوند با بهتر کردن حال و مودمان، باعث میشوند سطح انرژیمان بالا رود، زمان زودتر بگذرد و درس خواندن طولانیمدت برایمان قابل تحمل تر باشد.
به خاطر سپردن بهتر مطالب و عملکرد بهتر مغز بهطور غیرمستقیم نیز نتیجه حال خوبمان است.
با این حال این اثرات بر روی افراد مختلف متفاوت است و به سبک و عادات مطالعهمان بستگی دارد بهطور مثال اگر جز افرادی هستیم که میتوانیم چندین کار را همزمان و بدون اشتباه انجام دهیم پخش هر نوع موزیکی میتواند تمرکزمان را بر روی مسائل بیشتر کند.
البته موزیکهای متن دار شاید برخی مواقع تداخلی در مطالعه کتابهای زبان خارجی و محاسباتی داشته باشند که مناسب افرادی که سریعاً حواسشان پرت میشود نیست و باید موزیکهایی مانند سمفونیها، قطعات ارکستری و اپرایی بدون کلام را انتخاب کنند.
اما درنهایت همهمان دوست داریم که همهجا آهنگی پخش کنیم: در هنگام آشپزی، رانندگی، پیادهروی، مطالعه کتب درسی و هر زمانی که احساس کنیم نیاز به انرژی بیشتری برای انجام کارهایمان داریم تا سرحالتر شویم؛ پس تعجبی ندارد که همه دانش آموزان مشتاقاند که همیشه با هدفونی در گوش به آهنگ موردعلاقهشان گوش دهند و درس بخوانند.
طی سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۶ میلادی در دزفول و در اطراف تپه چغامیش، ارزنده ترین و مهم ترین آثار خنیاگری در سراسر موسیقی جهان یافت شده است. این آثار که به شکل و شمایل مهرنگارهای ۳۴۰۰ ساله هستند، نگارههایی از بزم و مراسم رامشگران هستند. در این مهرنگارها، خنیانگرانی نشان داده میشوند که هر کدام از آنها مشغول نواختن یک ساز هستند. این طور به نظر میرسد که آنان نخستین ارکستر جهان بوده اند. میبینیم که در این گروه رامشگران، نوازندهای چنگ و دیگری شیپور و آن دیگر تنبک مینوازد. در این میان چهارمین رامشگر، خوانندهای است که آواز میخواند. در این بزم کهن، آزادهای را میبینیم که بر فرشی نشسته و از او پذیرایی میشود. ما همانند این خنیاگران را در ایلام و در سده ۲۷ پیش از میلاد و از زمان پادشاهی پوزوز این شوشیناک در شوش میشناسیم. از همین گاه، مُهر و نشانههایی در دست است که نشان دهنده این است که، خنیاگران بسیاری در ایران میزیستند. در این هنگام، نواختن چنگ بسیار گسترش داشتهاست و این ساز از ساختههای ایرانیان است. ما، نگارهای را در دست داریم و میدانیم که در پادشاهی «شوکال ماه هو» و از سده ۱۷ پیش از میلاد در ایران، تار نواخته میشد.
مجلس رقص و بزم
در بخشهای دیگری از ایران و از سال ۵۵۹ پیش از میلاد، سفالهایی در تپه سیلک کاشان و مرودشت پیدا شده که سیمایی از پایکوبی و دست افشانی بر آنها نگارگری شدهاست. حروفنویسی خالص کلمات ایرانی اصطلاح خنیای باستانی ایرانی است که ترجمه آن عبارت از موسیقی ایران باستان یا به عبارت دیگر موسیقی سنتی ایران میباشد. امروزه این اصطلاح ایرانی به خوبی قابل درک است در مقایسه با اصطلاح پر مصرف موسیقی اصیل که معنای آن نیز همان است، به ندرت استفاده میشد. با استفاده از شواهد، مانند تندیس کشف شده در ساسا، سوابق موسیقی به خوبی به دوران امپراتوری ایلامی ۶۴۴–۲۵۰۰ قبل از میلاد برمی گردد. اطلاعات کمی در خصوص موسیقی این دوره در دسترس است. تنها ابزار باقیمانده موسیقی مانند گیتارها، عودها و فلوتهایی که ابداع و نواخته شده، میباشند. گفته میشود ابزار موسیقی باربت ریشه در این دوران یعنی حدود سال ۸۰۰ قبل از میلاد داشته است.
موسیقی در دوران هخامنشیان
نقل از هردوت، که در دوران امپراتوری هخامنشی که به امپراطوری پارسی نیز معروف است، موسیقی نقش مهمی بخصوص در دربارها داشتهاست. او میگوید که برای مراسم مذهبی پرستش خداوند، وجود موسیقی بسیار ضروری بودهاست. پس از ابلاغ دین پیامبر زرتشت، میترا، شخصی که به عنوان داواً یک خدای دروغین یا شیطان و همچنین بتان دیگر بیشتر و بیشتر مقبول واقع شدند.
اصطلاح خنیای باستانی ایرانی یک اصطلاح مربوط به عصر پس از هخامنشیان است. فارسی زبان مورد استفاده در دربارها به همراه زبان پهلوی، زبان رسمی دوران امپراطوری ساسانی ۶۴۲–۲۲۴ میلادی بوده و در برگیرنده اکثریت همان کلمات و همان گرامر زبان پهلوی بودهاست؛ بنابراین کلمه مورد استفاده برای موسیقی در دوران ساسانی و در دوران ناب فارسی معاصر در واقع کلمه خنیا میباشد.
اصالت موسیقی ایرانی
اصلیت مدل موسیقی ایرانی هنوز نامشخص است، اما تحقیقات باعث آشکار شدن جوانب جدیدی از آن شدهاست. یکی از موسیقی دانان دربار امپراتوری ساسانی باربد بود، که وی اولین سیستم موزیکال خاورمیانه که با نام سلطنتی خسروانی شناخته میشود را ابداع نموده و آن را به شاه خسرو خسروان تقدیم کرد. همچنین بسیاری از نامهای فعلی مدهای موسیقی، در موسیقی سنتی ایران نیز وجود داشتهاند،دستگاهها از زمانهای باستان زبان به زبان به امروز رسیدهاند، اگرچه بسیاری از مدها و ملودیها به دلیل تهاجم اعراب که موسیقی را به عنوان مسئلهای غیراخلاقی میدانستند، از بین رفتهاند. موسیقی سنتی ایرانی نوعی بدیهه گویی بوده است و اساس آن یک سری از مدلها قیاسی است که باید حفظ شوند. یک نمایش مرسوم این موسیقی، از پیشدرآمد، مقدمه اولیه، درآمد مقدمه، تصنیف، چهار مضراب و تعداد انتخابی گوشه حرکات تشکیل میشود. به صورت غیر مرسوم، این قسمتها را میتوان تغییر داده یا حذف نمود. با نزدیک شدن به پایان دوره صفویه، نواختن گوشههای پیچیده ۱۰، ۱۴ و ۱۶ ضرب متوقف گردیدند.
اثری از کمال الملک
قطعات امروزه در حالت ۶ یا حداکثر ۷ ضرب نواخته میشوند که مایه تاسف است. بسیاری از ملودیها و مدهای این موسیقی در مقامها ترکی و موسیقی عربی میشوند. تفصیل اینکه اعراب پس از تهاجم به امپراطوری ایران، سرزمینهای تسخیر کرده را با نام جهان اسلام معرفی نمودند. گر چه اکثر حاکمان عرب فعالیتهای مرتبط با موسیقی را ممنوع اعلام میکردند، دیگران به موسیقیدانان ایران دستور دادند که قطعاتی را به صورت کتاب تصنیف کنند که به عربی آن را کتاب موسیقی کبیر به معنای کتاب فراگیر موسیقی میخواندند. موسیقی سنتی در طول تاریخ؛ بیشتر با صوت در ارتباط بودهاست؛ و حتی سرایندگان نقشی اساسی را در خلق و اجرای آن داشتهاند، او تصمیم میگیرد چه حالتی جهت ابراز مناسب بوده و اینکه چه دستگاهی مرتبط به آن است. در خیلی از موارد، سراینده مسئولیت انتخاب شعری که باید با آواز خوانده شود را نیز برعهده دارد. اجرا موسیقی به صورت سنتی، در حال نشسته و در محلهای مزین شده به پشتی و گلیم نواخته میگردید. گاهی در این محلها شمع روشن میکردند. گروه نوازندگان و سراینده نوع دستگاه و اینکه کدام گوشهها اجرا شوند را با توجه به شرایط زمانی و مکانی و… مشخص مینمودند.