گروه انسانهای سبز: غیر سیاسی، دولتی، مذهبی و قومی " غرامت جنگ حق ماست "

هدف: اعتراض به فقر، بی عدالتی، تبعیض انسانی، جنگ، کشتار انسانهای بیگناه و گسترش فعالیتهای انساندوستانه، تاریخی و زیست محیطی

گروه انسانهای سبز: غیر سیاسی، دولتی، مذهبی و قومی " غرامت جنگ حق ماست "

هدف: اعتراض به فقر، بی عدالتی، تبعیض انسانی، جنگ، کشتار انسانهای بیگناه و گسترش فعالیتهای انساندوستانه، تاریخی و زیست محیطی

ﺷﻴﺦ ﺟﺎﺑﺮ، " ﺍﻣﻴﺮ سابق ﻛﻮﻳﺖ" ﺩﺭ کتاب ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﺪ؛

 ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺟﻨﮓ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ ﻋﺮﺍﻕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺠﻠﻴﻞ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖﺻﺪّﺍﻡ، ﺑﻪ ﻋﺮﺍﻕ ﺭفتم ؛ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﺮﮔﺸﺖ، ﺻﺪّﺍﻡ ﺷﺨﺼﺎً ﭘﺸﺖ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﺗﻮﻣﺒﻴﻞ ﺑﻨﺰ ﺗﺸﺮﻳﻔﺎﺕ ﻧﺸﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺗﺎ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ... ﺻﺪّﺍﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﻛﻪ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﺑﺮﮒ ﮐﻮﺑﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ، ﻣﺘﻜﺒّﺮﺍﻧﻪ ﻛﻨﺎﺭﻡ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ! ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ؛ انشاالله ﺳﻔﺮﯼ ﺑﻪ ﻛﻮﻳﺖ ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ، ﻣﻨﺘﻈﺮﺗﺎﻥ ﻫﺴﺘﻴﻢ، ﺻﺪّﺍﻡ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻦ ﻣﺘﻜﺒّﺮﺍﻧﻪ ﮔﻔﺖ؛ ﻛﻮﻳﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺳﺖ، ﺣﺘﻤﺎً ﻣﯽﺁﻳﻴﻢ! ﻭ ﻣﻦ ﺳﺎﻝ 1990، ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻓﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺮﻭﻫﺎﯼ ﻧﻈﺎﻣﯽ عراق ﺑﻮﺩﻡ، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﺷﺪﻡ..! ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﺎ ﻛﻮﻳﺖ، ﺻﺪّﺍﻡ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﺍﻥ، ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﻳﮕﺮ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﻈﺎﻣﯽ نمیﭘﻮﺷﯿﺪ؟ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ؛ ﺩﺭ ﻛﻮﻳﺖ، من ﻣﺮﺩﯼ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﻮﺩ نمیبینم، ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻣﯽﭘﻮﺷﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ دلیل ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽﻫﺎ ﻣﺮﺩ ﺟﻨﮓ بودند! ﺻﺪّﺍﻡ ﺩﺭ ﻫﺸﺖ ﺳﺎﻝ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﻳﺮﺍﻥ، ﻫﺮ ﺭﻭﺯ و حتی برای حضور در سالن صرف غذا ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺣﺎﺿﺮ ﻣﻴﺸﺪ!!

 به جاست ﯾﺎﺩﯼ ﮐﻨﯿﻢ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺷﯿﺮ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﻣﯿﻦ...

 ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺍﺩﻋﺎ ﺭﻓﺘﻨﺪ!

و

آنان که مانند و بی ادعا درد را از درون فریاد میزنند.

امروز سالگرد بابک خرمدین است‌………

محل تولد : سبلان(ساوالان)

علت مرگ: بریده شدن دست و پایش و قطع شدن سر

آرامگاه: ندارد 

ملیت ایرانی (تورک آزربایجان(گونئی))

شناخته شده:

مبارزه برضد اشغالگری اعراب پس از حمله ی اعراب به ایران

جنبش :رهبر انقلابی جنبش سرخ جامگان

مخالفان :خلیفه عباسی ؛ مامون و معتصم هست

چگونگی دستگیری : خیانت افشین مازندرانی یک ایرانی که بخاطر مقام و ثروت خود را به معتصم فروخت 

خلیفه مسلمانان معتصم : اگر توبه کنی می بخشمت!

بابک: گنهکاران توبه می کنند نه وطن پرستان.

خلیفه مسلمانان : تو اکنون در چنگ ما هستی!

بابک: جسمم آری ولی روحم نه، دژ آرمان من تسخیر ناپذیر است...

خلیفه:جلاد قطعه قطعه اش کن تا با زجر بمیرد!جلاد با یک ضربت دست راست بابک را قطع کرد...

بابک به زمین نشست و با خون کتفش صورتش را غرق خون کرد...

خلیفه: کافر! این چه بازیست!

بابک: پیش نامرد باید مردانه مرد...با رفتن خون از تنم رخسارم زرد می شود و تو گمان می کنی از ترس است!اما مرا ترسی از گله ی روباهان نیست...با قطع هر عضوم بابکی در این سرزمین متولد می شود...

با هر جمله ای که بابک می گفت عضوی از بدنش بر زمین می افتاد...

خلیفه: جلاااااااااااد ببر صدایش را!

و شمشیر فرود آمد...

و سرش ، سری که پیش هیچ ظالمی خم نشده بود به زمین افتاد...

به یاد بابک خرمدین؛ غیور مرد ایران زمین .

ﺯﻧﺪﻩ باد هر شهیدی که به عشق مردم و وطن با جان خویش عشق بازی میکند

چنین روزی  بابک خرمدین به دست معتصم خلیفه عباسی در سامرا اعدام شد !

بابک در جواب سؤال معتصم (که چرا صورتش را با خون دستش می‌آلاید) پاسخ داد که فقدان خون باعث رنگ پریدگی می‌شود و من نمی‌خواهم که کسی فکر کند که من از ترس رنگم پریده است. 

یکی از بزرگترین جنبش هایی که برای کوتاه کردن دست اعراب در ایران آغاز شد جنبش ملی خرمدینان در قرن دوم و سوم هجری بود ، ایران که در این تباهی هیچ نقشی نداشت تا آخرین دم برای کشورشان جان فشانی کردند . خرمدینیان در آذربایجان ، گیلان و طبرستان تا دویست سال در برابر تازیان مقاومت کردند . در ناحیه خراسان آزاد مردی بنام یعقوب لیث صفاری تا زمانی که بیماری او را از پای در نیاورده بود در برابر تازیان مقاومت کرد.

 اینجاست که بزرگی روح ملتی ثابت می شود در حالی که اعراب شام و مصر و شمال آفریقا فرهنگ و تمدن آنها را نابود کردند و امروز کوچکترین اثری از زبان آنها نیست اما ایران هنوز زنده است.

ریشه شعر و چهره واقعی باباکرم

رقص بابا کرم بازمانده از دهه ۱۳۲۰ و از رقص‌های به اصطلاح کوچه بازاری و تخته حوضی است که بسیار مورد محبوبیت قرار گرفته‌است. (برگرفته از کتاب موحد) در میان رقص‌های فولکلور ایرانی، رقص " باباکرم " ویژگیهای خاصی دارد و منحصراً توسط مردان اجرا می‌شود. در بابا کرم از رقص شانه و کمر استفاده می‌شود و رقاص لباس سیاه و سفید جاهلی بر تن می‌کند و معمولاً لنگی را بر گردن آویزان کرده و از آن در طول اجرای رقص استفاده می‌کند.این آهنگ برای اولین بار با صدای حسین همدانیان اجرا شد که از آهنگهای فولکلور ایرانی به حساب می‌آید.

 متن آهنگ: 

هرچقدر ناز کنی ناز کنی باز تو دلدار منی 

هرچقدر عشوه کنی ادا بیای باز تو غمخوار منی

 با با کرم دوست دارم 

با با کرم دوست دارم

 ای دریغا که ندانسته گرفتار شدم

 ای دریغاکه ندانسته گرفتار شدم

 اول عشق و خوشی نزد تو من خوار شدم

 با با کرم دوست دارم

 با با کرم دوست دارم

بابا کرم این چهره واقعی بابا کرم است.