گروه انسانهای سبز: غیر سیاسی، دولتی، مذهبی و قومی " غرامت جنگ حق ماست "

هدف: اعتراض به فقر، بی عدالتی، تبعیض انسانی، جنگ، کشتار انسانهای بیگناه و گسترش فعالیتهای انساندوستانه، تاریخی و زیست محیطی

گروه انسانهای سبز: غیر سیاسی، دولتی، مذهبی و قومی " غرامت جنگ حق ماست "

هدف: اعتراض به فقر، بی عدالتی، تبعیض انسانی، جنگ، کشتار انسانهای بیگناه و گسترش فعالیتهای انساندوستانه، تاریخی و زیست محیطی

40 قهرمان و پهلوان تاریخی و اسطوره ای ایرانی

بزرگان تاریخی و اسطوره ای ایران

در این بخش از تاریخ و تمدن به معرفی 40 نفر از قهرمانان و پهلوانان ایرانی پرداخته می شود که برخی در تاریخ ایران و برخی دیگر در اساطیر ایرانی افتخارآفرین بودند.

1. کیومرث

سلسله: پیشداد

اقدامات برجسته: تاسیس سلسله پیشدادی

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: کیومرث نخستین پادشاه و بنیانگذار سلسله پیشدادی در هزاران سال پیش . نام وی در اوستا گیومرتا آمده است و ذکر شده است که زرتشتیان او را نخستین انسان می دانند. در زمان او مردم در غارها و کوهها بودند و بدن خود را با پوست حیوانات می پوشاندند.

2. جمشید

سلسله: پیشدادی

اقدامات برجسته: بنیان نهادن نوروز

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: جمشید یکی از پادشاهان اسطوره‌ای ایرانی است که در اوستا نیز نام او آمده‌است. پسر تهمورث – چهارمین پادشاه پیشدادی که جشن نوروز را بنیان نهاد و رسوم و آیین هایی شادی برای ایرانیان بر جا گذاشت.

3. اسفندیار جهان پهلوان ایرانی

سلسله: در زمان کیانیان

اقدامات برجسته: جنگ با دشمنان ایران

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: اسفندیار در روایات ملی پسر کی گشتاسب پادشاه کیانی است. در اوستا نام وی بیش از دو بار نیامده است با این همه وی یکی از پهلوانان نامی و از جمله قهرمانان جنگ های مذهبی می باشد که برای انتشار دین بهی روی داده اند.

4. آرش

سلسله: در زمان پیشدادیان

اقدامات برجسته: جنگ با تورانیان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: ملقب به کمانگیر . پهلوان ایرانی در عهد منوچهر شاه که در تیر اندازی سر آمد زمان خود بوده است که در جنگ میان منوچهر و افراسیاب قرار بر پرتاب کردن تیری می گذارند تا مرز میان ایران و توران را تعیین کند.

تورانیان تا کوره های طبرستان پیشروی کرده بودند و سپاه ایران در برابر ایشان ناتوان مانده بود. آرش از طربستان تیری پرتاب کرد که در مرو فرود آمد (یعنی همان مرز اصلی ایران پیش از جنگ) و بعد از آن جانش را در راه ایران زمین فدا نمود.

5. رستم تهمتن

سلسله: در زمان کیانیان

اقدامات برجسته: جنگ با اهریمن و تورانیان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: رستم پهلوان بزرگ ایران. فرزند زال و رودابه . نواده سام و مهراب کابلی که در عهد کیقباد و کیکاوس و کیخسرو با تورانیان جنگید و از خود دلاوری ها و رشادت های شگفت انگیز بر جای گذاشت.

6. کیخسرو

سلسله: کیانیان

اقدامات برجسته: جنگ با تورانیان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: کیخسرو سومین پادشاه مقتدر کیانی به خونخواهی کشتن سیاوش برخواست و مدتهای زیادی با تورانیان جنگید و در نهایت آنان را مغلوب ساخت و افراسیاب را به دلیل کشتن سیاوش که نه تنها پدر وی بود بلکه یکی از قهرمانان نامی ایران بود کشت. پدرش سیاوش و مادرش فرنگیس بود.

7. کاوه آهنگر

سلسله: در زمان ضحاک

اقدامات برجسته: جنگ با ضحاک و آزاد کردن ایرانیان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: در زمان پادشاهی ضحاک ستمگر، شیطان در قالب آشپزی به دربار وی رفت و غذاهای خوشمزه ای برای ضحاک پخت. و به عنوان پاداش خواست که بر شانه های ضحاک بوسه زند. در اثر این بوسه شیطانی دو مار سیاه بر شانه های ضحاک رویید و همان دم آشپز ناپدید شد. این بار شیطان به عنوان یک پزشک به دربار ضحاک آمده و تجویز کرد که باید هر روز به مارها مغز سر دو جوان خورانده شود. ضحاک نیز دستور داد هر روز دو تن از جوانان برومند سرزمین را کشته و مغز آنان را به مارها بدهند.

کاوه آهنگر نیز که مانند خیلی های دیگر از ظلم و ستم ضحاک به تنگ آمده بود، پیشبند چرمین آهنگری (درفش کاویانی) خود را بر سر نیزه زد و با یاری مردم ضحاک را شکست داده و فریدون را بر اورنگ پادشاهی نشاند. بعدها این پرچم که نشان سربلندی و پایداری ملت ایران بود به درفش ملی کاویانی تبدیل شد. (این پرچم در زمان حمله مسلمانان توسط عمر در آتش افکنده شد)

8. فریدون

سلسله: در زمان ضحاک

اقدامات برجسته: کشتن ضحاک تازی و آزادی ایرانیان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: فریدون پادشاه پیشدادی بود که با یاری کاوه آهنگر برضحاک ستمگر چیره شد. او پادشاه جهان گشت و آنگاه جهان را میان سه پسرش سلم؛ تور و ایرج بخشید. در شاهنامه از شاهان ستوده و نیک ایران است.

9. کوروش بزرگ

سلسله: هخامنشیان

اقدامات برجسته: تاسیس امپراتوری ایران

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: کوروش بزرگ فرزند کمبوجیه و ماندانا اولین کسی بود که فلات ایران را برای نخستین بار در تاریخ زیر یک پرچم در آورد و پادشاهی ایران را تشکیل داد. امپراتوری او یعنی هخامنشیان به بزرگترین امپراتوری روی زمین تبدیل شد.

10. کمبوجیه

سلسله: هخامنشیان

اقدامات برجسته: تصرف مصر، تاسیس نیروی دریایی ایران

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: فرزند کوروش بزرگ. او با اقتداری ستودنی و باور نکردنی در سال ۵۲۵ قبل از میلاد سرزمین های مصر را به دلیل عمل نکوهیده مصریان در برابر ایرانیان که تعدای از ایرانیان را در مصر کشتند و به تمسخر پرداختند فتح کرد و کل مصر به زیر چتر پادشاهی ایران در آورد و نیروی دریایی ایران را برای نخستین بار تاسیس کرد.

11. داریوش بزرگ

سلسله: هخامنشیان

اقدامات برجسته: تبدیل ایران به بزرگترین امپراتوری جهان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: داریوش بزرگترین پادشاه جهان….منش نیک و بزرگی او زبانزد همه مردم دنیاست. داریوش ایران را به اوج عظمتش در طول تاریخ رساند و در مدت بسیار کوتاهی توانست در حدود 20 جنگ بزرگ پیروز شود. در زمان او هخامنشیان به اوج قدرت رسیدند.

12. اسکیلاس

سلسله: در زمان هخامنشیان

اقدامات برجسته: کاشف و طراح قنات

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: اسکیلاس دوره هخامنشی (زمان حکومت داریوش از سال ۴۸۶ تا ۵۲۱ پیش از میلاد) دریانورد و مکتشف و مهندس سازنده قنات بود و خدمات بسیار زیادی برای امپراتوری ایران انجام داد.

13. ژوپیر(ژوپیروس)

سلسله: هخامنشیان

اقدامات برجسته: تصرف بابل

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: ژوپیر(هرمزد فارسی) فرمانده گارد جاویدان سردار شجاع سپاه داریوش بزرگ بود که نقش بزرگی را در فتح بابل بدست داریوش ایفا کرد. توانست بابل به امپراتوری ایران بازگرداند.

14. آرتاخه

سلسله: هخامنشیان

اقدامات برجسته: مهندس و سازنده کانال آتوس

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: آرتاخه در دوره هخامنشی (زمان خشایار شاه) مهندس و سازنده کانال آتوس بود و خدمات زیادی برای شاه بزرگ انجام داد.

15. استانس

سلسله: هخامنشیان

اقدامات برجسته: کاشف و شیمیدان بزرگ

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: شیمیدان و استاد دموکریتوس در دوران هخامنشیان بود که خدمات فراوانی را عرضه کرد.

16. آرتمیس

سلسله: هخامنشیان

اقدامات برجسته: جنگ با یونان و تصرف آتن

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: آرتمیس نخستین زن دریانورد ایرانی است که در حدود۲۴۸۰ سال پیش، فرمان دریاسالاری خویش را از سوی خشایارشاه هخامنشی دریافت کرد و اولین بانویی می باشد که در تاریخ دریانوردی جهان در جایگاه فرماندهی دریایی قرار گرفته است. در سال ۴۸۴ پیش از میلاد، هنگامی که فرمان بسیج دریایی برای شرکت در جنگ با یونان از سوی خشایارشاه صادر شد، آرتمیس یکی از فرمانروایان سرزمین کاریه (یکی از بخشهای سوریه کنونی) با 5 فروند کشتی جنگی که خود فرماندهی آنها را در دست داشت، به نیروی دریایی ایران پیوست. در این جنگ که ایرانیان موفق به تصرف آتن شدند، نیروی زمینی ایران را ۸۰ هزار پیاده و 80 هزار سوار تشکیل میداد و نیروی دریایی ایران شامل۱۲۰۰ کشتی جنگی و 3 هزار کشتی حمل ونقل بود. آرتمیس در سال۴۸۰ پیش از میلاد در جنگ سالامیس که بین نیروی دریایی ایران و یونان درگرفت، شرکت داشت و دلاوری های بسیاری از خود نشان داد و با ستایش دوست و دشمن روبرو شد.

17. آریه

سلسله: هخامنشیان

اقدامات برجسته: جنگ با اردشیر دوم

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: آریه سردار معروف و بزرگ ایرانی که به حمایت از پادشاهی کورش کوچک(برادر اردشیر دوم) برخواست و در جنگ کوناکسا شهامت های بسیاری از خود نشان داد تا سپاه کوروش کوچک پیروز شود ولی خود کوروش کوچک در جنگ کشته شد.

18. آریوبرزن یا آریابرزن

سلسله: هخامنشیان

اقدامات برجسته: جنگ با اسکندر

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: آریوبرزن یکی از سرداران بزرگ تاریخ ایران است که در برابر یورش اسکندر مقدونی به ایران زمین، دلیرانه از سرزمین خود پاسداری کرد و در این راه جان باخت و حماسه (دربندپارس) را از خود در تاریخ به یادگار گذاشت.در جنگ دربندپارس، آخرین پاسداران ایران، با شماری اندک، به فرماندهی آریابرزن، در برابر سپاهیان پرشمار اسکندر دلاورانه دفاع کردند و سپاهیان مقدونی را ناچار به پس نشینی نمودند و در اثر خیانت یکی از اسیران جنگی، اسکندر توانست به پشت سپاه آریوبرزن برسد و آریوبرزن و افراد سپاهش همگی در راه دفاع از میهن جان باختند.

19. اشک

سلسله: اشکانیان

اقدامات برجسته: تاسیس سلسله اشکانی و شکست دادن یونانیان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: اشک نخستین شاه ایرانی پس از سقوط سلسله با شکوه هخامنشیان، بود که موسس سلسله اشکانیان است که نوادگان او نهایتا همه یونانیان را تار و مار کرده و آنان را نابود ساختند.

20. سورنا

سلسله: اشکانیان

اقدامات برجسته: جنگ با امپراتوری روم

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: سورنا یکی از سرداران بزرگ و نامدار تاریخ است که سپاه ایران را در نخستین جنگ ایران با رومیان را فرماندهی کرد و رومی ها را که تا آن زمان قسمتی از ارمنستان و آذرآبادگان را تصرف نموده بودند، را در جنک کاره به سختی شکست داد به طوری که لژیون های قدرتمند رومی که در آن زمان بزرگترین و زبده ترین ارتش جهان باستان به شمار می رفتند، به طور کامال شکست خوردند و بیش از 20 هزار تن کشته دادند.

21. مهرداد بزرگ

سلسله: اشکانیان

اقدامات برجسته: جنگ با سلوکیان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: مهرداد اول اشک ششم که حکومت کوچک پارتیان را به یک امپراتوری تبدیل کرد. و ایران را از گسستگی و لگام گسیختگی دوران تحت اشغال یونانیان سلوکی رهایی بخشید . وی در سال ۱۶۰ تا ۱۴۰ قبل از میلاد با نبردهای وطن پرستانه ایالتهای ماد – پارس – خراسان – بابل – آشور – هرات و سیستان و . . . را جزو ایران بزرگ نمود . وی پادشاه سلوکیان را اسیر نمود و با وی با انسانیت رفتار کرد و به او در گرگان مستقر ساخت و برای حسن نیت به آنان با دختر وی ازدواج نمود . او را از بزرگ ترین اشخاص موثر در تاریخ ایران نامیده اند . که به راستی اگر ظهور نمی کرد امروز مشخص نبود ما در کجای تاریخ جای داشتیم. برخی مورخان مهرداد یکم را موسس واقعی سلسله اشکانیان می نامند.

22. اردشیر بابکان

سلسله: ساسانی

اقدامات برجسته: تاسیس سلسله ساسانی

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: اردشیر بابکان موسس امپراتوری بزرگ ساسانی، یکی از بزرگترین پادشاهان ایران است که توانست قدرت امپراتوری ایران را بار دیگر پس از ضعف اشکانیان به اوج خود برساند و سپس دستور داد تا کتاب اوستا بار دیگر جمع آوری شده و از نو زنده شود.

23. شاپور دوم

سلسله: ساسانی

اقدامات برجسته: شکست دادن اعراب و روم

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: شاپور دوم یکی از بزرگترین پادشاهان ایران است. شاپور دوم پیش از به دنیا آمدن پادشاه بوده است که این موضوع او در کل تاریخ ایران بی نظیر ساخته است. شکست دادن اعراب توسط شاپور دوم یکی از بر جسته ترین اقدامات اوست. که در آن زمان به دلیل ضعف ایران، اعراب جنوب غربی ایران را به خاک و خون کشیده بودند و شاپور در جنگی بزرگ سپاه اعراب را به طور کلی در هم شکست و طوری که حتی یک تن از آنان جان سالم به در نبرد.

24. بهرام گور

سلسله: ساسانی

اقدامات برجسته: شکست دادن ترکان و روم

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: بهرام پنجم ملقب به بهرام گور. یکی از بزرگترین پادشاهان ایران زمین که در زمان او مردم ایران بسیار زندگی راحت و شادی را گذراندند. بهرام یکی از شاهان بزرگ ساسانی است که خود پهلوانی بزرگ بوده است. از دیگر اقدامات او شکست دادن ترکان و رومیان است.

25. انوشیروان(خسرو دوم)

سلسله: ساسانی

اقدامات برجسته: شکست دادن روم و ترکان، اوج قدرت ایران ساسانی

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: انوشیروان دادگر ، بیست و یکمین پادشاه ساسانی ملقب به دادگر که به خوبی و نیکی مشهور بود….از او بسیار یاد شده است. او سلسلۀ ساسانی را به اوج قدرتش رسانید. او بزرگترین شاه ساسانی است که در زمان او امپراتوری ساسانی یکی از بزرگترین امپراتوری های روی زمین به شمار می رفت.

یکی

26. بزرگمهر

سلسله: ساسانی

اقدامات برجسته: دانشمند دوره خسرو دوم

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: بزرگمهر معروف ترین و اندیشمند ترین وزیر دربار انوشیروان دادگر که گفتگوی های خرد ورزانه او در تاریخ ایران ثبت گشته است.

27. آذرپادمهراسپندان

سلسله: ساسانی

اقدامات برجسته: نویسندگی

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: آذرپادمهراسپندان موبدان موبد و دانشمند بزرگ زمان ساسانی که در تدوین و جمع اوری نسک مختلف اوستا کوشش بسیار کرد و امروز از او پندنامه و اندرزنامه های اخلاقی بزرگی بجای مانده است.

28. یزدگرد سوم

سلسله: ساسانی

اقدامات برجسته: جنگ با اعراب

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: یزدگرد سوم نوه خسرو پرویز در شاهنامه چهره ای نیمه مقدس دارد. در زمان او امپراتوری ایران سقوط کرد و مدنیت بزرگ ایرانی از بین رفت هر چند که یزدگرد تا حدود چندین سال از این شهر به آن شهر برای جمع آوری سپاه با اعراب بود و تا آخرین نفس برای ایران جنگید و این تلاش وی بسیار ستودنی است.

28. رستم فرخزاد

سلسله: ساسانی

اقدامات برجسته: جنگ با اعراب مسلمان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: رستم فرخزاد سردار بزرگ ایران که در جنگ با اعراب کشته شد . او سپهسالار بزرگ ارتش ایران در زمان شاهنشاهی یزدگرد سوم بود که حماسه ای در جنگ قادسیه بوجود آورد که تاریخ نیاکانمان را زیبا تر از همیشه ساخت در نهایت در راه دفاع از ایران، در جنگ با سپاه اسلام کشته شد.

29. مهران رازی

سلسله: ساسانی

اقدامات برجسته: جنگ با اعراب مسلمان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: مهران یکی دیگر از سرداران بزرگ ایران . وی از سپهسالاران ارتش ایران ( یزدگرد ساسانی ) بود و با اعراب بیابانگرد جنگید و ابوعبیده سردار مشهور عرب را به قتل رسانید. او در جنگ های زیادی با اعراب از جمله قادسیه و جلولا حضور داشت. او در جنگ جلولا کشته شد.

30. بهمن جادویه

سلسله: ساسانی

اقدامات برجسته: جنگ با اعراب مسلمان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: بهمن مردانشاه نیز خوانده می شد. او یکی از سرداران ایران در زمان جنگ با اعراب در زمان یزدگرد سوم بود که در جنگ پل اعراب را شکست داد ولی سرانجام در جنگ قادسیه کشته شد.

31. پیروز

سلسله: ساسانی

اقدامات برجسته: به قتل رساندن عمر خلیفه مسلمانان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: ملقب به پیروز نهاوندی، یکی از سپهبد های ساسانی و کشنده عمر. او در جنگ های زیادی بر علیه اعراب در ارتش ایران حضور داشت.

32. آذرفرنبغ فرخزادان

سلسله: عباسیان

اقدامات برجسته: نویسندگی

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: آذرفرنبغ فرخزادان هیربد زرتشتی و دانشمند و حکیم بزرگی که گرد آورنده و نویسنده کتاب بزرگ دینکرد در زمان مامون عباسی بوده این کتاب مشتمل بر بسیاری از دانش نامه های مزدیسنا است که می رفت پس از حمله تازیان به فراموشی سپرده شود و با تلاش های او از بین رفتن این دانش نامه های ارزشمند جلوگیری شد.

33. سندباد

سلسله: در زمان سلسله عباسیان

اقدامات برجسته: جنگ با اعراب مسلمان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: اسپهبد پیروز معروف به سندباد یکی دیگر از قیام کنندگان بر علیه حکوت های غارتگر اعراب در ایران که به جان و مال و ناموس ایرانیان تجاوز می کردند . او اهل نیشابور بود و پس از اینکه منصور خلیفه عباسی – ابومسلم خراسانی را کشت وی در نیشابور به خونخواهی از ابومسلم که فردی ایرانی و وطن پرست بود برخواست و قیام کرد که در نهایت با شصت هزار نفر از یارانش توسط اعراب بیابانگرد کشته شد و جان خود را در راه میهن از دست داد.

34. استاذسیس

سلسله: در زمان سلسله عباسیان

اقدامات برجسته: جنگ با اعراب مسلمان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: سردار دلیر ایران که در نواحی هرات و بادغیس و سیستان بر ضد منصور خلیفه عباسی قیام کرد و عاقبت به فرمان منصور در بغداد به دار آویخته شد و یکی از سمبل های عرب ستیزی را در ایران به جای گذاشت و درس وطن پرستی در برابر یورش بیگانگان برای جوانان به جای گذاشت.

35. بابک خرمدین

سلسله: در زمان سلسله عباسیان

اقدامات برجسته: جنگ با اعراب مسلمان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: سردار دلیر و پیشوای نهضت خرمدینیان یا سرخپوشان که بر ضد حکومت عرب قیام کرد و ۲۲ سال دست یورش گران عرب را از کشور ما کوتاه کرد و مبدل به سمبلی از مقاومت ایرانیان در برابر حمله بیگانگان به کشور شد . وی در تاریخ ۲ صغر سال ۲۲۳ هجری قمری در سامرا به دستور خلیفه تازی به صورت غیر انسانی تکه تکه شد . پس از وی خانواده و همسرش نیز کشته شدند و نام ایزان و ایرانی را در آن زمان زنده کرد.

36. حلاج حسن ابن منصور حلاج

سلسله: در زمان سلسله عباسی

اقدامات برجسته: مخالفت با اعراب مسلمان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: از عرفای مشهور ایرانی – اسلامی قرن سوم هجری که با گفتن عقاید مخالف خود علیه اعراب افراطی به شهرت رسید . او را صاحب کشف و کرامت دانسته اند و چون در زمان المقتدر خلیفه عباسی خلاف موازین و عقاید اسلامیان افراطی آن زمان سخن گفته بود به اصرار فقهای بغداد او را دستگیر و مدت هشت سال در زندان سر کرد و سپس وی را از زندان در آوردند و بعد از زدن هزار ضربه شلاق به وی هر دو دست وی را قطع کردند و سپس هر دو پای وی را بریدند و بعد جسدش را سوزاند و این وحشیگریهای اعراب بارها در تاریخ ما به ثبت رسیده است.

37. مازیار

سلسله: در زمان عباسیان

اقدامات برجسته: جنگ با اعراب مسلمان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: مازیار یکی دیگر از قیام کنندگان بر علیه حکومت اعراب در ایران . وی در طبرستان بنایی بزرگ ساخت و در جهت بازگرداندن بزرگی ایران به قبل از یورش تازیان تلاش کرد . وی در زمان معتصم عباسی قیام خود را آغاز کرد و در صدد بر آمد همگام با بابک خرمدین هویت ملی ایرانی را زنده کنند که در نهایت با جنگهای معتصم دستگیر و در بغداد کشته شد . او نیز یکی دیگر از تندیس های ملی گرایی ایرانیان در برابر تهاجم دیگر کشورها است.

38. مردآویج

سلسله: آل زیار

اقدامات برجسته: جنگ با اعراب مسلمان

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: مردآویج سردار بزرگ ایرانی که او نیز در جهت متلاشی کردن حکومت اعراب در ایران کوشید و جان داد . وی فرمانده لشگر اسفار پسر شیرویه عامل نصر بن احمد ساسانی بود طبرستان را برای اسفار فتح کرد . پس از کشته شدن اسفار- مرداویج قزوین و همدان و اصفهان و اهواز را گرفت و لشگر المقتدر خلیفه جنایتکار عباسی را شکست داد . وی در کمال تاسف در سال ۳۲۳ در حالی که قصد براندازی حکومت خلفا و زنده کردن دوبارۀ امپراتوری ساسانی را داشت، در حمام اصفهان به دست غلامان ترک کشته شد.

39. رادمان پور ماهک

سلسله: صفاریان

اقدامات برجسته: جنگ با اعراب مسلمان و حمایت از زبان پارسی

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: ملقب به یعقوب لیث صفاری. او در سیستان بر ضد اعراب قیام کرد و یکی از ایرانیان میهن پرست بود که بسیارجوانمرد بود.

40. حکیم ابوالقاسم فردوسی

سلسله: در زمان سلسله غزنویان

اقدامات برجسته: شاهنامه، زنده نگاه داشتن زبان پارسی

کیش: مزدیسنا

توضیح کوتاه: فردوسی شاعر حماسه سرای ایرانی در سال ۳۲۹ یا ۳۳۰ هجری قمری در قریه فاز یا پاز طابران طوس به دنیا آمد. او از دهگانان طوس و از خاندان های اصیل آنجا بود. در آن روزگار‚ دهگانان تلاش می کردند در برابر ارزشهای جدیدی که دین اسلام مطرح می کرد‚ سنت ها و آداب اجدادی خود را حفظ کنند و شاید اعظم انگیزه فردوسی برای نظم شاهنامه از همین تمایل درونی و نژادی سرچشمه می گرفت.

سی زندگی آسوده و مرفهی داشت‚ اما به مرور زمان سرمایه خویش را صرف تنصیف شاهنامه کرد. کاخ رفیع و ارجمند ادب پارسی بر ستون هایی سترگ که از دیرباز مایه افتخار ایران و ایرانی بوده و هستند‚ بنا شده است. شعر پارسی با تلاش و کوششی که شکوه این زبان را از فرش به عرش رسانده اند‚ از چنان عظمتی برخوردار است که جهان با همه گستردگی ادبیات و هنر خود‚ در برابر ارجمندی بلامنازع شعر پارسی سر تعظیم فرود می آورد….. فردوسی زنده کننده زبان پارسی بود، و زبان پارسی امروز ما مدیون و مرهون اوست.

اساطیر کیش مهر

مهر، بزرگ ایزد آریایی که نماد نور و فروغ خورشید، یاور جنگجویان راستین و خدای عهد و پیمان بوده، پس از مهاجرت آریاییان به ایران و هند جایگاه ویژه ای داشت چنانکه در هندوستان در کنار سایر خدایان بود و نزد ایرانیان ستایش میشد و مقام والایی داشت

کیش مهر (میثره) چیست؟

مهر، بزرگ ایزد آریایی که نماد نور و فروغ خورشید، یاور جنگجویان راستین و خدای عهد و پیمان بوده، پس از مهاجرت آریاییان به ایران و هند جایگاه ویژه ای داشت چنانکه در هندوستان در کنار سایر خدایان بود و نزد ایرانیان ستایش میشد و مقام والایی داشت.

پس از ظهور زرتشت، میترا خدای خورشید یار و یاور اهورامزدا شد که همراه با آناهیتا ایزدبانوی باروری و آب های پاک همواره در دین زرتشت به حیات خویش ادامه داد. در دوران اسلامی نیز کیش مهر به گونه ای دیگر در تفکر و فرهنگ و رسوم جدید دگردیسی کرد که تاکنون شاهد آن هستیم.

مهرپرستی در دوران اشکانی و ساسانی به دیار غرب رفته و حدود 5 قرن آیین رسمی امپراطوری روم شد و تأثیری که بر فرهنگ و هنر مسیحی گذاشت تاکنون برجاست.

آیین مهر مهر آیینی سرشار از نمادهاست و دینی که با نجوم و ستارهشناسی در ارتباط است. خدا نماد آسمانی بوده و نمادهای عنصری، حیوانی و گیاهی نیز وجود داشته که مهر هم از این قاعده مستثنی نبوده است. معمولاً نماد زمینی مهر

جوانی ورزیده و زیبا و نماد آسمانی آن خورشید، نماد گیاهی گل آفتابگردان، نماد حیوانی شیر، نماد فلزی طلا و نماد رنگین آن قرمز است. میترا در نقش برجسته های اروپایی با شنل قرمز ظاهر شده است. بعدها این رنگ قرمز بر شنل حضرت مریم (س) و عیسی (ع) ظاهر می شود و در فرهنگ و هنر مسیحی رنگ سرخ به واسطۀ پیشینۀ آن در آیین مهر جایگاهی ویژه می یابد؛ چنانکه لباس روحانیون مسیحی در برخی از مراسم سرخ است.

رنگ طلایی و استفاده از طلا و فلزات طلایی نیز به همین منوال در هنر و معماری مسیحی آشکار است. شیر نماد قدرت و سلطنت و شکوه و جلال نیز از این آیین به مسیحیت راه یافته و در ایران باستان و حتی تا دورۀ قاجار و پهلوی نماد ویژۀ قدرت و شوکت بوده تا جاییکه آرم پرچم ایران نیز شیر و خورشید بود. در دوران اسلامی حضرت علی (ع) لقب شیر خدا یافته و در تصاویر با شمشیر (ذوالفقار)، خورشید و شیر دیده می شود.

کیش مهر در ایران و هند

از زمان های بسیار دور و هنگام مهاجرت اقوام آریایی به سوی هند و ایران، نیایش مهر آغاز شد. قرن ها پیش در آیین دین زرتشت، میترا، ایزد راستی، روشنایی، عهد، پیمان و برپادارندۀ آبادانی و داور روز واپسین، نزد ایرانیان جایگاه ویژه داشت.

زرتشت پیامبر ایرانی در آیین خود اهورامزدا را هستی بخش یکتا و آفریدگار جهان دانست و مهر ایزد مقرب در تاریخ اساطیری ایران از جایگاه ویژه ای برخوردار شد و بسیاری از رسوم و آداب میترایی در دین زرتشت تداوم یافت. ادامۀ مهرپرستی در دوران تاریخی بین اقوام ماد، هخامنشی، پارت، ساسانی و حتی سلسله های محلی ایران به وضوح آشکار است.

در هند باستان این خدا که نامش به صورت میترَه «دوستی» یا «پیمان» می آید، معمولا همراه با خدای دیگری به نام وَرُونَه «سخن راست»، به صورت ترکیب «میترَه - وَرُونه»، به یاری خوانده می شد. این دو غالبا با عباراتی خاص انسان توصیف می گردند و هر دو با هم برگردونه درخشان خود که ساز و برگش همچون گردونه های زمینی است، سوار هستند و در اقامتگاهی زرین که هزار ستون و هزار در دارد، اقامت دارند. اما با وجود این تصویرپردازی، هیچ افسانه و اسطوره ای درباره آنان ذکر نشده و تصویرپردازی فقط برای ترسیم خصوصیت این دو شخصیت به کار رفته است.

میترَه و وَرُونه به صورت فرمانروایان کیهانی توصیف شده اند که نظم را در جهان خدایان و آدمیان برقرار میکنند، زیرا «پیمان» و «سخن راست» اساس تمامی زندگی نظام یافته در گیهان، در دین و جامعه است. با مراعات «پیمان» مردمان با هم پیوستگی می یابند و دروغ مغلوب می گردد و اجرای معتقدانه وظایف مرتبط با مناسک موجب می شود که خورشید بتابد و باران ببارد.

در ایران سرود مختص مهر = مهریشت را در دست داریم. این سرود را، به صورتی که اکنون برجای مانده است، معمولا متعلق به تاریخی در حدود ۴۵۰ ق.م. می دانند، گرچه مطالب آن بسیار قدیمی تر از این زمان است. مهر، مانند میترَه در هند، کاخی دارد که آن را آفریدگار ساخته است و در آن «نه شب وجود دارد و نه تاریکی، نه باد سرد و نه باد گرم، نه بیماری مرگ آور و نه پلیدی که خدایان شریر آنها را آفریده اند».

مهر در گردونه خویش که چهار اسب سفید نامیرا آن را می کشند و نعل آنها از زر و سیم است، به پیش می راند.

«او نخستین خدای مافوق الطبیعه ای (= مینویی) است که پیشاپیش خورشید نامیرای تیز اسب از این سر به آن سر هّرا میرسد... نخستین (خدایی) است که قله های زیبای زرگون را فرا می گیرد و از آنجا این نیرومندترین (خدایان) بر سراسر سرزمینی که ایرانیان در آن جایگزین هستند، نظارت دارد.»

در ایران، تصویر پردازی اساطیری تنها به این منظور به کار گرفته شده است که شخصیت خدای «عهد و پیمان» را نمایان سازد و همین گونه تصویرپردازی را در هند نیز می یابیم.

مهر کسی است که از «نظم» یا «راستی» محافظت می کند. اوست که بر دیوان دروغ می تازد و آنان را شکست می دهد، کسی است که چون پیمان مربوط به ادوار گوناگون تاریخ جهان به پایان رسد، به داوری می پردازد.

به سبب توجه مهر به «راستی»، این ایزد به داوری روان پس از مرگ می پردازد و گرز خود را هر روز سه بار بر بالای دوزخ می گرداند تا دیوان به گناهکاران عقوبتی بیش از آنچه سزاوار آنند، تحمیل نکنند.

یکی از دانشمندان که مدتی در میان زردشتیان زیسته است، شرح می دهد که یکی از مادران پارسی از اهالی کراچی که دریافته بود یکی از نوه هایش برای چیزهای جزئی دروغ می گوید، به او نصیحت می کرد که به یاد داشته باشد که مهر ناظر اوست و حقیقت را می داند.

در مهریشت این اندیشه که خدای پیمان «راستی» و «نظم» را حفظ می کند، با این تصویر پردازی بیان شده است:

«جنگجوی توانای نیرومند» با نیزه ای سیمین، زرهی زرین و شانه های ستبر، که سر خدایان شریر (= دیوان) و مردمان شریر را درهم می کوبد، و از پیش او روح مخرب ( = اهریمن)...، «خشم» بدخواه...، «کاهلی» دراز دست... و همه خدایان شریر مافوق الطبیعة ( = مینویی) ترسان به پس می گریزند.»

ایرانیان بالطبع ایران را سرزمین «پیمان» به شمار می آوردند و می دانیم که جنگجویان پیش از رفتن به جنگ با «کشورهای ضدمهر»، «بر یال های اسبانشان به درگاه مهر دعا می کنند» و یکی از تاریخ نویسان رومی روایت می کند که شاه ایران «پیش از رفتن به جنگ، همراه با سرداران و کارگزاران خویش همگی به گرداگرد صفوف مردان مسلح می گشتند و به خورشید و مهر و آتش مقدس جاویدان نماز می گزاردند.»

در دین زردشتی کنونی مهر نقش بسیار مهمی در مناسک دینی برعهده دارد. همه روحانیان در «در مهر» طی مراسمی رسما به حلقه روحانیان تشرف می یابند و در این مراسم به آنان گرز مهر به عنوان نمادی از وظائف آنان در نبرد با نیروهای شر اعطا می شود. مقدس ترین مناسک همه تحت حمایت او اجرا می شود و یکی از جشن های بزرگ که مهرگان نام دارد، جشنی است به افتخار «مهر، داور سرزمین ایران». این جشن هنوز در ایران (در میان زردشتیان) به مدت پنج روز همراه با شادمانی بسیار و با دلبستگی باطنی برگزار می گردد.

بعضی از دانشمندان معتقدند که این جنگجو و داور بزرگ در داوری و نبرد واپسین علیه شر نقش مهم تری از آنچه در نظر اول از متون برمی آید، برعهده داشته است. در تعدادی از متن های ایرانی به این نکته اشاره شده است، اما مشکل بتوان در این مورد به یقین رسید.

یکی از موارد محتمل درخور توجه که از آن اطلاع داریم از این قرار است: در دوران اولیه مسیحیت دو دسته پیشگویی یا غیب گویی که گمان می شود اصل ایرانی داشته اند، در باره منجی آینده رواج داشت. در هیچ یک از این دو مورد نام منجی ذکر نشده، اما محتمل است در هر دو مورد مهر شخصی باشد که در پس تصویر پردازی ها نهفته است. در یکی از پیشگویی ها سخن از ستاره ای در میان است که مغان را به محل تولد منجی در غاری بر قله کوهی رهنمون می شود. در صورتی که بتوان این پیشگویی را با داستان مغان در انجیل یکی دانست و به یقین تاریخ آن را تعیین کرد، شاید بتوان گفت که این پیشگویی ایرانی زمینه جالبی را برای داستان مغان فراهم آورده است.

در غیب گویی دیگری ظهور منجی در پایان جهان پیشگویی شده است که با خود آتش خواهد آورد تا بدکاران را نابود کند و پارسایان را نجات دهد. اگر این مطالب با مهر ارتباط داشته باشد، در این صورت به بُعد تازه و بسیار درخور توجهی در مورد شخصیت این خدا دست می یابیم.

کیش مهر در روم باستان

تا این جا به مهر در چارچوب افکار هندی و ایرانی نگریسته ایم. البته وی خدای رومی مهمی (Mithras) نیز بوده است. چگونه این چرخش طعنه آمیز تاریخ یکی از ستایش آمیز ترین خدایان ایرانی را به صورتی در آورد که یکی از محبوب ترین خدایان روم گردید، کشوری که دشمن اصلی ایران بود، مطلبی است که پژوهندگان سخت مشتاق دانستن آنند.

احتمالا پرستش این خدا از طریق ملتزمان بزرگان ایرانی در آسیای صغیر، ارمنستان، کاپادوکیه، کیلیکیه و پونتوس در غرب گسترش یافته است. اما مسئله این است که چگونه و در چه زمان. یکی از احتمالات دیدار تیرداد شاه ارمنستان از رم است. وی در سال ۶۶ م. به رم رفت تا تاج شاهی را از نرون دریافت کند. وی خطاب به امپراطور گفت:

« من به نزد شما آمده ام، گویی که به نزد خدای خود آمده ام تا شما را بپرستم، همان گونه که مهر را می پرستم و چنان خواهم بود که شما تصمیم بگیرید، زیرا شما «تقدیر » من و «بخت» من هستید.»

همچنین آورده اند که تیرداد نرون را به «محفل مغان» در طی مراسمی وارد ساخت که احتمالا اشاره به «ضیافت همگانی» مهری است. ممکن است که دیدار شاه ارمنستان از رم به همراهی گروه بزرگی از پیروانش، پرستش مهر را به همراه آورده باشد. شاید محتمل ترین توجیه در مورد «انتقال» این خدا، به استخدام در آوردن نیروهای امدادی مهرپرست آسیای صغیر در لژیونهای رومی باشد که بعدا در سراسر امپراطوری روم پراکنده شدند. اما هر زمان و به هرگونه که مهر به روم داخل شده باشد، در زمان کمودوس (۱۹۲ - ۱۸۰ م)، مهر پرستی یکی از بزرگ ترین آیین های این سرزمین بود و این موقعیت دیرزمانی دوام یافت.

مهر پرستی رومی شباهت ها و تفاوت های درخور توجهی با مهرپرستی ایرانی دارد. این تفاوت ها البته طبیعی است، زیرا انتقال آیین مهر به دنیای روم موجب گردید که این آیین در معرض نفوذها و عقاید تازه ای قرار گیرد.

در قرن دوم میلادی بسیاری از پیروان آیین های هلنی و مصری وجود داشته اند. اینان چون به کیش مهر می پیوستند، طبعا بایستی اندیشه های پرباری از زمینه های گوناگون فکری خویش را به همراه آورده باشند.

یکی از مهم ترین تفاوت های مهر پرستی رومی و آیین مهر ایرانی این است که در مهر پرستی رومی تقریبا هیچ متنی وجود ندارد، بلکه صدها نقوش برجسته در دست است، در حالی که در مورد مهر در ایران فقط یک نقش برجسته ولی متن های بسیاری موجود است. نشان دادن یک آیین و خصوصا یک مفهوم انتزاعی بر روی سنگ دشوار است و محتمل است که مهر پرستی رومی اسطوره های انتزاعی بیشتری از آنچه ما از این نقش ها در می یابیم، داشته است.

عموما چنین تفسیر می شود که نقوش برجسته رومی تصویری از زندگانی اولیه مهر (Mithras) است.

محققان برآنند که پیروان کیش مهر اعتقاد داشته اند که این خدا نه به صورت کودک بلکه همچون جوانی از صخره متولد می شود و نشانه هایی را که نمودار وظیفه اوست، با خود دارد: خنجری که با آن روزی گاو نر را خواهد کشت و مشعل آتشی که نماد نوری است که به جهان می آید و گاه کره ای که نماد فرمانروایی کیهانی اوست.

در هنگام تولد او دو تن مشعل دار یعنی کو تس و کوتا پتس، یا شبانانی همراه با رمه خویش، حضور دارند.

در یک مورد مهر بنا به درخواست پیروان خود، تیری به صخره ای می اندازد و از این طریق برای پیروان تشنه خویش آب فراهم می آورد.

تعدادی از نقوش برجسته مهر را سوار بر اسب که به شکار می رود و مار و شیری او را همراهی می کند، نشان می دهند. در بعضی از قاب بندهای کوچک سر مهر و پیروانش در میان درختی دیده می شوند که احتمالا در حال اختفا به سر می برند.

در صحنه های اصلی نقوش برجسته، ماجراهای این خدا با گاو نر به تصویر در آمده است. پیش از این که مهر گاو را بکشد، باید او را بگیرد و این کار را بسیار دشوار می بیند. مهر نخست موفق می شود که گاو نر را که در حال چراست، بگیرد. اما گاو نر خود را رها می سازد و خدا را به دنبال خود می کشد، تا اینکه سرانجام حیوان سخت خسته می شود و مهر می تواند او را دوباره بگیرد و به غار ببرد و در آنجا او را بکشد. غالبا کشتن گاو به معنی عمل آفرینش تعبیر شده است.

نیروهای خیر (که به صورت سگ مجسم شده اند) و نیروهای شر (که به صورت مار و کژدم مجسم گشته اند) بر سر سرچشمه حیات، یعنی خون و نطفه زندگی بخش گاو، می جنگند. اما پیروزی خیر در به دست آوردن زندگی که به صورت غله ای است که از دُم گاو قربانی شده ی محتضر سبز می شود، محقق می گردد. سرانجام مهر پیش از عروج خویش به عرش با «سُل» در آیین ضیافت همگانی شرکت می جوید که مراسم آن در پیرامون تن گاو نر برگزار می شود و این همان مناسکی است که مؤمنان آن را پیوسته در مناسک خود تقلید و اجرا می کنند.

تقریبا در همه کتاب ها اسطوره های مهر به همین گونه تفسیر شده است، با این همه، این تفسیر سؤالات بسیاری را مطرح می سازد و بعضی از جزئیات آن دقیق نیست. مثلا این استدلال که سگ و مار در صحنه های کشتن گاو نر باهم می جنگند، تفسیری تردید آمیز از نقوش برجسته است. می توان در این که مار واقعا نماد شر باشد تردید کرد، زیرا در صحنه های شکار، مار در کنار مهر به عنوان ملازم او می خزد. این نظر که سه سری که در درخت دیده میشوند، نمودار مهر و ملازمان اوست که در اختفا به سر می برند، سخت مبتنی بر حدس و گمان است و شاید تا حدی مضحک باشد. اما بیش از همه، می توان در باره کل فرضیه مربوط به زندگانی مهر تردید کرد.

در دین های هلنی درباره زندگانی خدایان داستان ها روایت شده است، اما ایرانیان در این مورد چنین روشی را نداشته اند. ایرانیان تصویر پردازی های اساطیری (و نه روایت های اساطیری) را به کار گرفته اند فقط به این منظور که مفاهیم انتزاعی را بیان کرده باشند.

گرچه افکار هلنی بر مهر پرستی تأثیر گذاشته است، اما ابداع سرگذشت زندگانی برای یک خدا، تغییری بسیار اساسی است و جای تردید است که چنین اتفاقی هرگز رخ داده باشد. در عوض، شاید این صحنه های گوناگون را باید تعبیری از مفاهیم انتزاعی به شمار آورد. مثلا مرد تیراندازی که موجب ایجاد باران می گردد به جای آن که شرح واقعه ای در زندگانی خدا باشد (یعنی نوعی «موسی در کیش مهر»)، می تواند بازگوکننده این عقیده باشد که مهر بخشنده باران است، همان عقیده ای که هندو ایرانیان بدان معتقد بوده اند، و تیر می تواند نمودار برق و طوفان، یعنی سرچشمه باروری باشد. بنابراین، این صحنه حادثه ای منفرد نیست، بلکه محتملاً نمادی از وظیفه مداوم «حیات بخشی» این خداست. صحنه های شکار را باید احتمالا نقش های مصوری از این خدا بدانیم که در جهان می تازد و به تعقیب همه کسانی می پردازد که با حقیقت به مخالفت برمی خیزند و نه فقط تصویری از سپری کردن «روزی خوش در جنگل»!

در آخرین تحلیل نمی توان به یقین گفت که کدامیک از این دو برداشت صحیح است. اما خواننده باید به هوش باشد که آنچه در نگاه اول به نظر می رسد که بازگویی حقیقی و ساده ای از یک اسطوره است، در حقیقت می تواند تفسیری باشد مبتنی بر گرایشی خاص یا حتی می تواند حدس محض باشد. این مطلب خصوصا در مورد مهرپرستی رومی حقیقت دارد.

با نظر افکندن به شکل خدایی که دارای سر شیر است و مجسمه های او در بسیاری از معابد مهری دیده می شود، می توان مسائلی را که در بازسازی اساطیر مهری وجود دارد، به بهترین نحوی تشریح کرد.

بعضی از دانشمندان بر آنند که این شکل نمودار اهریمن است که نام شیطان در دین زردشتی است. اینان اشاره می کنند که در معابد مهری خاص اهریمنیوس کتیبه هایی پیدا شده است و خصوصیت هراس انگیز مجسمه این استدلال را تأیید می کند.

اما دیگران بر آنند که این مجسمه نموداری از زروان یعنی وجود مطلق و پدر خیر وشر است و ویژگی هراس انگیز این مجسمه ها را از آن جا می دانند که «زمان» همه چیز را در خود فرو می برد. این دانشمندان این نکته را در تأیید استاد لالات خود می آورند که بعضی از اشکالی که سر شیر دارند، ظاهرشان مطلوب است و از این رو تا حدی شگفت می نماید که این شکل، اهریمن باشد. این بحث ها چه درست و چه خطا، نشان میدهد که وقتی برای ما دشوار است شکلی را نموداری از خدای بزرگ بدانیم یا اهریمن، بنابراین باید در کوشش خود در بازسازی اسطوره های این کیش بسیار احتیاط کنیم.

اما مشکلات بازسازی اسطوره های مهری هرچه باشد، مهر خدایی است که پرستش او در طی قرن ها و در بسیاری از کشورها گسترش داشته است. نمی دانیم که آیا این خدا با آیینی جداگانه و مشخص در ایران قدیم پرستیده می شده است یا نه، ولی به خوبی می دانیم که امروزه او شخصیتی محبوب دردین زردشتی است. مؤمنان در دهکده های ایران در روزهای جشن به زیارتگاه های مهر می روند و در آنجا آتش و شمع روشن می کنند و در طی نیایش های خود نثارهای کوچکی به این ایزد بزرگ که نگاهبان «راستی» و «نظم» و دشمن «دروغ» و نابودکننده ی «ناراستی» است، تقدیم می دارند.

مراحل تشرف به کیش مهر

تشرف به آیین مهر 7 مرحله دارد:

1- مرحلۀ کلاغ: کلاغ، خبررسان است و از طرف خورشید برای مهر پیام می آورد.

2- مرحلۀ نامزد : این مرحله شناختهشده نبوده است. نامزد مهری نقاب به صورت می زند و فکر می کند. همچنین سکوت از ویژگی های او است.

3- مرحلۀ سرباز : کسی که به این مرحله می رسد باید سرباز واقعی باشد، به خاطر وطن و انسانیت و اخلاقیات باید بجنگد. همچنین دو وظیفۀ بزرگ داشت. باید از چند پله از جمله بی خوابی، گرسنگی، گرما، سرما و ... می گذشته تا به اینجا برسد که از لحاظ بدنی کاملاً قوی و برای دریافت تاج مهر که بر سرش می گذاشتند آماده باشد.

4- مرحلۀ شیر: مرحله ای که سرباز قابلیت بدنی را نشان داده و قادر است در برابر سختی ها استقامت کند و همچون شیر قوی شود که از لحاظ اخلاقیات نیز مجهز به صفات نیک شده تا شیر مرد شود و صورتش را با نقاب شیر پوشانده یا داغ شیر بر چهره اش میزدند که به آنها در این مرحله شیرمرد و شیرزن می گفتند. اصطلاح شیربچه در مراتب پیشاهنگی نیز از این آیین گرفته شده است که در مدارس قدیم باب بوده است. پیشاهنگان لباس رسمی داشته و به ورزش و تمرینات بدنی می پرداختند.

5- مرحلۀ پارسی : در تربیت، پارسیان باید راستگو و درستکار باشند. از بچگی آموزش راستی، اسب سواری و تیراندازی رایج بوده و پس از طی مراتب رهرو حق داشته کاله فریجی بر سر بگذارد که علامت آن داس یا هلال ماه است..

6- مرحلۀ پیک خورشید : مثل خورشید به همه چیز از بالا نگاه می کرد که دیگر نژاد، ملیت مقام و ... ارزشی ندارد. خورشید مقام والاست چنانکه در آفریقا نژادهای مختلف به آیین مهر بودند.

7- مرحلۀ پیر یا پدر : آخرین مرحله که رهرو به مرتبۀ استادی (یا همان مراد که تصوف ایرانی هم ریشه دوانیده و تاکنون برجاست) می رسد و مریدانی دارد که بی چون و چرا مطیع هستند. پدر لباس قرمزی پوشیده و جام شراب (هومه) را می نوشیده است (جام هفت خط). اشارات حافظ به پیر مغان، می و میکده، مغ بچه، چشمه ی نور و خرابات (خورآباد - معبد خورشید) از این فرهنگ و آیین آمده است.

پیر مغان و خرابات، آخرین پله و مرحلۀ نهایی است. پیر و مرشد به درجه ای از شناخت و خودآگاهی می رسد که قابلیت رهبری و راهنمایی خلق را دارد. معبد خورشید، همان خرابات و خورآباد است که حافظ می گوید : در خرابات مغان نور خدا

می بینیم.

منابع

آیین مهر در اسطوره و تاریخ و سیرتحول آن در شرق و غرب - فریدون آورزمانی - هنر و تمدن شرق - شماره 22 - زمستان 1397

شناخت اساطیر ایران-جان هینلز- ترجمه:ژاله آموزگار، احمد فضلی

کشف شواهدی از دوره مس و سنگ در لرستان

گمانه زنی برای تعیین عرصه و پیشنهاد حریم تپه کرت آباد شهرستان سلسله استان لرستان، شواهدی از دوره مس و سنگ تا قرون اولیه اسلامی نمایان کرد.

گروه فرهنگی ایرنا، سرپرست هیات گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم تپه کرت آباد سلسله استان لرستان اظهار کرد: با توجه به قرارگیری این تپه در قسمت شرق روستای کرت آباد، ساخت و سازهای بی رویه منازل مسکونی در ضلع غربی و شمالی تپه و عبور جاده آسفالته از ضلع جنوبی و شرق تپه، لزوم تعیین عرصه و ضوابط حفاظتی در این تپه به منظور جلوگیری از روند تخریب آن ضروری به نظر می رسد.

نسترن داوودی افزود: طرح گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و حریم تپه کرت آباد برای رفع مشکل اهالی این روستا در زمینه حدود و چگونگی بهره برداری از املاک در محدوده تپه کرت آباد، در دستور کار سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان لرستان قرار گرفت.

این باستان شناس ادامه داد: با ایجاد گمانه هایی در اطرف عرصه ظاهری تپه، تصویری روشن از حدود عرصه حقیقی و به تبع آن حرایم حفاظتی مرتبط تپه به دست آمد.

بر اساس گزارش پژوهشگاه میراث فرهنگی، وی با بیان اینکه در عملیات گمانه زنی شواهدی از دوره مس و سنگ تا قرون اولیه اسلامی در این محوطه به دست آمد، اضافه کرد: در این مرحله از عملیات میدانی در دو گمانه شواهدی از بقایای انسانی نیز مشاهده شد.

تپه کرت آباد در قسمت شرقی و چسبیده به روستای کرت آباد در شهر الشتر و در ارتفاع 1662 متری از سطح دریا قرار دارد.

عملیات گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم تپه کرت آباد شهرستان سلسله استان لرستان که با مجوز رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری از ماه گذشته آغاز شده است، تا 19 تیر ماه ادامه دارد.

ظهور و سقوط مرو در تمدن ایران

مجله دیپلمات چاپ ژاپن در گزارشی، شهر «مرو » را یکی از کانونهای تمدن ایران در طول تاریخ نام برده که از حدود دو قرن پیش به این سو، به دلایلی جایگاه خود را از دست داده و اکنون به «یک ویرانه در وسط بیابان» تبدیل شده است.

دیپلمات این گزارش را در صفحه «چهار راه آسیا» خود به چاپ رسانده و امروز شنبه آن را در پایگاه اطلاع رسانی خود نیز منتشر کرده است. مرو اکنون یکی از شهرهای کشور ترکمنستان در آسیای میانه است.

متن کامل این گزارش با عنوان «ظهور و سقوط مرو در تمدن ایران» چنین است:

پس از ظهور تمدن اسلامی، شهر تاریخی «مرو» در کنار بغداد و قاهره، به یکی از بزرگترین و مهمترین شهرهای این تمدن تبدیل شد. در حالی که بغداد و قاهره امروز هم وجود دارد، اما دیگر اثری از مرو تاریخی نیست.

در واقع، شهر تاریخی مرو 230 سال پیش، در تاریخ 1785 میلادی، به کلی ویران شد؛ هرچند پیش از آن هم رو به افول بود. شهر جدید «مرو» (Mary) را که روس ها در سال 1884 و در نزدیکی خرابه های شهر کهن بنا کردند، امروز حتی سایه ای از آن مرو باستانی هم نیست.

آب شهر بیابانی مرو در نزدیکی دلتای رودخانه مرغاب، به طور تاریخی با کانال ها و سدهای فراوان تامین می شد. بدین ترتیب، «مرو» در بیشتر سال های قرون وسطی، بزرگترین و مهمترین شهر خراسان بود و ساکنانش به فارسی سخن می گفتند. در حدود سال 1150، مرو پایتخت شرقی سلجوقیان و احتمالا بزرگترین شهر جهان بود. در این دوران، خلیفه عباسی، چیزی بیش از یک نام نبود و حکومت های جهان اسلام توسط شاهان و امیران اداره می شد.

برخی گفته اند که مرو توسط اسکندر مقدونی بنا شد؛ اما به هر حال این شهر در دوران ساسانیان به اوج شکوفایی رسید. پس از سرنگونی ساسانیان به دست اعراب، مرو در کانون توجه خلفا قرار گرفت. در همین جا بود که برخی از برجسته ترین متفکران ایرانی ریشه دواندند؛ شخصیت هایی چون ابومسلم خراسانی از آن جمله اند.

البته با شکوفایی دودمان های ایرانی تبار در مناطق مختلف خراسان، مرو اندک اندک رقیبانی هم پیدا کرد. از جمله، پس از آنکه مغولان مرو را تاراج کردند، شهر هرات که بعدها لقب «مروارید خراسان» را گرفت، شکوفا شد. نیشابور در شمال شرقی ایران هم از دیگر رقیبان مرو بود.

مغولان ، بسیاری از شهرهای آسیای میانه را ویران کردند. یک روایت می گوید تنها در منطقه مرو یک میلیون و سیصد هزار نفر توسط مغول ها قتل عام شدند. شاید این روایت بسیار اغراق آمیز باشد، اما نشان از ابعاد کشتارهای مغولان دارد. سامانه زهکشی و آبیاری پیشرفته مرو نیز نابود شد و دیگر نتوانست ظرفیت های سابق خویش را باز یابد.

پس از آن بود که هرات و مشهد، رشد بیشتری نسبت به مرو کردند.

یک حاکم تیموری در سال 1409 بخشی از سامانه زهکشی مرو را بازسازی کرد و بالاخره در دوران صفویان، مرو دوباره اهمیت خویش را باز یافت. این شهر در دوران صفویان و پس از نبرد مرو در سال 1510، مذهب شیعه را پذیرفت. پس از آن، ازبک ها، شروع به آزار شهروندان مرو کردند. 

ابعاد این مرو، به هیچ روی، قابل مقایسه با مروِ پیش از حمله مغول نبود. در این زمان، کانون های تمدن ایرانی و اسلامی هم به دلایل سیاسی و اقتصادی، در جاهایی خارج از آسیای میانه قرار داشت. بازرگانی دریایی در دوران صفوی رونق یافته بود و ایرانیان به ویژه انواع فرش و ابریشم را از بندر عباس در خلیج فارس صادر می کردند و دیگر به آسیای میانه برای بازرگانی اتکا نداشتند.

پس از صفویان، مرو که شهری رو به افول بود، در حوزه قدرت سلسله قاجار قرار گرفت تا آنکه در سال 1785، آخرین ضربه را نیز تجربه کرد. «شاه مراد» حاکم ازبک تبار بخارا در ازبکستان امروزی، توانست شهر مرو را اشغال و حاکم آن را اعدام کند. «شاه مراد» سپس ، سد شهر را ویران و مسیر رودخانه را عوض کرد و بدین ترتیب «مرو» به معنای واقعی کلمه به یک بیابان خشک تبدیل شد. «مراد» همچنین یکصد هزار شهروند مرو را به بخارا کوچ داد، به گونه ای که هنوز هم فارسی زبانان شیعه مذهب در بخارا زندگی می کنند.