درود هم میهنان و هم اندیشان گرامی
با عرض ادب و احترام به اطلاع میرساند پس از سرقت دوچرخه ام با کلیه لوازم در اوتوبان اصفهان به شهرکرد حد فاصل فلاورجان و ایمانشهر به تهران بازگشت و تدارکات لازم جهت ادامه سفر را مهیا نمود و فردا صبح اصفهان هستم تا جهت رسیدن به هفت آبان روز جهانی کورش هخامنشی بسمت پاسارگاد ادامه مسیر دهم.
البته از جاده ای دیگر به مسیرم ادامه خواهم داد و از مسیر فلاورجان هرگز عبور نمی نمایم و به دوستانی که قصد عبور از این مسیر را دارند نیز پیشنهاد می نمایم تغییر مسیر بدهند چون بسیار نا امن میباشد.
"پیشاپیش روز جهانی کورش هخامنشی را به تمام هم میهنان گرانقدرم شادباش میگویم"
قطره ای از دریای بیکران عاشقان ایران
جانباز 65٪ ارتش
سید مسعود طباطبایی
دوچرخه ای که بسرقت رفت "عکس از سایت های خبری بروجرد دریافت گردیده است "
دوچرخه ای که بسرقت رفت "عکس از سایت های خبری بروجرد دریافت گردیده است "
با عرض ادب و احترام حضور هم میهنان گرانقدر و دوستان گرامی
بدینوسیله به اطلاع میرساند پیرو دوچرخه سواری هگمتانه تا پاسارگاد با شعار هگمتانه را ثبت جهانی کنید و هفت آبان روز جهانی کورش هخامنشی از همدان بسمت پاسارگاددوچرخه سواریم را آغاز نمودم و پس از پشت سر گذاشتن استان همدان و استان لرستان وارد استان اصفهان گردیدم و طبق سفرهای قبلی به این استانها که مورد لطف مردم میهمان نواز و مسئولین شهرهای مسیر همدان، جوکار، نهاوند، اشترینان، بروجرد، چالانچولان، دورود، ازنا، الیگودرز، بویین و میاندشت، داران، دامنه، تیران، نجف آباد و اصفهان قرار گرفتم و لحظات بسیار شیرینی را در خاطراتم ثبت گردید که بسیار دلگرم کنند و روحیه بخش بود و جا دارد اینجا از تمام هم میهنان گرانقدرم که در مسیر لطف شان شامل حالم گردید سپاس گزاریم نمایم.
لذا پس از رسیدن به هلال احمرنجف آباد و یک شب استراحت با استقبال پرشور دوچرخه سواران نجف آبادی به مدیریت جناب آقای حسین یزدانی، جناب آقای فتاحی نماینده تشکل های مردم نهاد نجف آباد، جناب آقای عباسیان از جانباز گرانقدر نجف آباد، معاون محترم منابع طبیعی نجف آباد در روز جمعه به پاس قدردانی از زحمات بچه های هلال احمر کشور که در طول این سفرها لطفشان را از ما دریغ ننموده اند یک درخت کاشتیم و درخت دوم را در راستای حمایت از دوچرخه سواران در همان قسمت کاشتیم و سپس طی تماس تلفنی با دوست گرانقدرم آقای یعقوب اسد بیگی که از اعضا گروه میباشند و از بیستون تا پاسارگاد و شیراز را با پای پیاده طی مینمایند و به اصفهان رسیده بودند دعوت نمودم به نجف اباد برگردند تا شبی را با هم بگذرانیم و ایشان دعوتم را پذیرفتند و شبی را با هم گذراندیم و فردا ایشان با ماشین به اصفهان رفتند و من نیز با دوچرخه بسوی اصفهان حرکت نمودم و پس رسیدن با هم به دیدار معاون محترم استاندار محترم اصفهان ، مدیرمحترم امور ایثارگران استانداری اصفهان، مدیر محترم روابط عمومی استانداری اصفهان و مدیرکل محترم حفاظت محیط زیست استان اصفهان و مدیر روابط عمومی استان اصفهان رفتیم و با اهدا هدایای غیر نقدی و لوح در راستای حرکت های انسانی و زیست محیطی مورد تقدیر قرار گرفتیم و شب را میهمان محیط زیست اصفهان بودیم و روز یک شنبه پس از خداحافظی با لطف مسئولین محترم حفاظت محیط زیست استان اصفهان ماشینی در اختیارمان قرار گرفت تا آقای اسد بیگی را به نطقه ای که باید با پای پیاده به مسیرشان ادامه دهند برسانند و بنده را نیز اول اتوبان شهرکرد پیاده نمایند که من اول اتوبان پیاده گردیدم و پس از تعویض لباس هایم در اتوبان بسمت شهرکرد شروع به رکاب زدن نمودم و از شهر فلاورجان، رضوانشهر رد شدم که نیاز شدید به دستشویی پیدا نمودم ولی متاسفانه مسیر اتوبان با حفاظ بلندی مسدود بود و دسترسی به هیچ دستشویی نداشتم تا رسیدم به پایان حفاظ ها و پل ورودی ایمانشهر سریع دوچرخه را کنار اتوبان به بلوکها تکیه دادم و بسوی مزرعه زرتی که فاصله ای حدود نهایت 20 متر با اتوبان داشت رفتم و پس از گذشتن از جاده کنار رو وارد بغل مزرعه کنار گارگاه بلوک زنی شدم و حواسم به دوچرخه بود و بخاطر اینکه در دید ماشینهای که با خانواده در حال گذر بودند قرار نگیرم چند قدم جلوتر رفتم و دقیقه ی طول نکشید که رفع حاجات نمودم و سپس حرکت نمودنم اما دیدم دوچرخه دیده نمیشود اول به گمان اینکه باد و حرکت ماشینهای سنگین در جاده ها که باعث میگرد دوچرخه به زمین بی افتاد بسمت دوچرخه رفتم ولی وقتی نزدیک گردیدم دیدم دوچرخه نیست انگار قطره ای آب شده و فرو رفته در دل کویر برهوت!!!!!!!! شوکه شدم با 110 فوری با 110 تماس گرفتم و موضوع را اعلام نمودم و مامور 110 از من آدرس خواست و من گفتم بعد از فلاورجان هستم و ایشن گفتند از کسی آدرس بپرسم و سپس زنگ بزنم و گوشی را قطع نمودند و من هراسان جلوی هر ماشینی را گرفتم تا آدرس محل را بپزسم متاسفانه هیچ کسی توقف ننمود تا پس از چند لحظه بطور اتفاقی ماشین کلانتری را در حال تردد دیدم و خودم را جلوی ماشین انداختم و موضع را مطرح نموده و سپس با هم چرخی در اطراف زدیم ولی اثری از دوچرخه نبود که نبود که نبود، سپس به کلانتری ایمانشهر رفتیم وگزارش سرقت نمودم و سپس با مدیر محترم روابط عمومی استانداری و مدیر محترم روابط عمومی محیط زیست جریان را مطرح نمودم و از طرف محیط زیست اصفهان ماشینی برایم فرستاده شد تا به اصفهان بروم و شب را در انجا بگذرانم و فردا پیگیر موضوع گردم و ....................... ادامه ماجرای پیگیری 2 روزه این سرقت را بعد از پایان سفرم به اطلاع شما بزرگواران خواهم رساند.
جا دارد در این وا نفسای زندگی از لطف تمام عزیزانی که از سراسر ایران با تماس و پیامک از بنده دلجویی نمودند و جهت واریز پول بحساب بنده شماره کارت خواستند سپاسگزاری نمایم.
بخصوص جناب آقای حسین یزدانی از نجف آباد که یک دوچرخه کی تی ام با ترک، خورجین و ... تهیه نمودند و خواستند به بنده اهدا نمایند و مسئولین محترم حفاظت محیط زیست جناب آقای قادریان که فرمودند شب را محیط زیست بمانم و فردا هر مدل دوچرخه ی که مد نظرم باشد بهم اهدا مینمایند و جناب آقای شعرباف زاده که فرمودند یک دوچرخه وی وا آکبند را میخواستندبه بنده اهدا نمایند.
بنده بسیار از مهر این بزرگواران سپاسگزارم ولی هر چه اندیشیدم در اندیشه ام نگنجید که لطف انسانی این بزرگ مردان نیک اندیش را قبول نمایم و طی پیامکی پوزش خود را به این بزرگواران اعلام نمودم و شبانه بسوی تهران حرکت نمودم تا دوچرخه ی تهیه نمایم و فوری برگردم به سفرم ادامه دهم.
لیست لوازم و مدارکی که روی دوچرخه بود و بسرقت رفت.
و کلی لحظات ناب با هم میهنان و دوستان که دوربین عکاسی ثبت نموده بود متاسفانه به یغما رفت.!!!!!!!!!!!
در ضمن اعلام میدارم که لاستیک های دوچرخه نو بوده و از طرف مدیرکل محترم اداره ورزش و جوانان آذربایجان غربی اهدا گردیده بود و در همدان خودروی دوچرخه از هفت دنده به هشت دنده با هزینه شخصی تغییر داده شده بود و یکعدد دستکش دوچرخه سواری که از طرف آقا جمشید در همدان اهدا نمود و جک عقب را نیز دوچرخه فروشی در همدان بهم اهدا نمود و در نجف آباد هم جناب آقای حسین یزدانی پدال های دوچرخه را اهدا نمودند.
لازم میدان که به اطلاع برسانم که از طرف خانواده ام مبلغ 10/000/000 بحساب دوستان محیط زیست اصفهان واریز گردید تا در اصفهان یک دوچرخه معمولی و کوله پشتی خریداری نمایم و به سفرم ادامه دهم اما متاسفانه برخوردی از طرف مسئولی با بنده شد که اگرررر صد میلیون فحش ............ فلان بهم میدادند بهتر از این بود که چنین شخصیت و روحیه ام منهدم کنند لذا اعلام نمودم و مینمایم امید دارم مسئولین محترم با پیگیری جدی دوچرخه و لوازم مرا پیدا نمایند و یا خسارت وارده را کامل جبران نمایند که گزینه دوم بخاطر برخورد نامناسبی بود که بهم شده بود تا اشک مرا که همیشه برای دردهای جامعه ام در نهان ریخته میشد را برای این توهین بزرگ سرازیر نماید.!!!!!!!!!!!
باز هم حضور مخالفان و موافقان اندیشه هایم اعلام مینمایم از سال 1382 تا کنون کلیه هزینه های اداری و اجرایی سفرهای داخلی و خارجی خودم و گروه را شخصا با فروش یک خانه در تهران، فروش یک دستگاه پیکان صفر در سال 1384 و یک پیکان مدل 52 و فروش موبایل در سال 1384 و فروش مجوز تاکسی سرویس و خط های تلفن زنگ خور در شهرک اکباتان تهران و پس انداز شخصی ام تامین نموده ام و تا کنون هیچگونه کمک مالی دولتی از طرف هیچ سازمان و نهادی به اینجانب نشده است و فقط به عشق سربلندی روز افزون ایران و ایرانی اقدام به چنین حرکتهایی مینمایم.
در ضمن اعلام میدارم اگر مسئولی بهمراه لوح تقدیر کارت هدیه ای به اینجانب و اعضا گروه اهدا نموده است عینا ملبغ را جلوی نام آن مسئول با رنگ قرمز درج نموده و مینماییم.
توضیح: اگر در مطالب منتشر شده ایرادی میباشد به بزرگی خودتان ببخشید چون زمان ویرایش را ندارم و باید فوری بار سفر ببندم به اصفهان بروم تا سفر ادامه دهم.
پاینده باد ایران ، سرفراز باد ایرانی
در پناه حق شاد باشید و شاد زندگی نمایید.
با سپاس از مهر همه عزیزان نیک اندیش
قطره از دریای بیکران عاشقان ایران
سید مسعود طباطبایی
جانباز 65٪ ارتش
پس پایان دومین تور ملی دوچرخه سواران اقوام ایرانی مسیر هگمتانه تا پاسارگاد را جهت شرکت در مراسم روز جهانی کورش هخامنشی رکاب خواهم زد.
تاریخ آغاز: 1394/7/16
تاریخ پایان: 1394/8/7
استانهای مسیر: همدان، لرستان، اصفهان، چهارمحال و بختیاری، کهگلویه و بویراحمد، فارس
و سپس بمناسبت روز جهانی کورش هخامنشی و سالگرد شهادت محمد حسین فهمیده و روز نوجوان از پاسارگاد تا بهشت زهرا (ع) را رکاب خواهم زد.
تاریخ آغاز: 1394/8/7
تاریخ پایان:
استانهای مسیر: فارس، یزد، اصفهان، قم و تهران
با عرض ادب و احترام حضور هم میهنان گرانقدر و دوستان گرامی
بدینوسیله به اطلاع میرساند پیرو دوچرخه سواری هگمتانه تا پاسارگاد با شعار هگمتانه را ثبت جهانی کنید و هفت آبان روز جهانی کورش هخامنشی از همدان بسمت پاسارگاددوچرخه سواریم را آغاز نمودم و پس از پشت سر گذاشتن استان همدان و استان لرستان وارد استان اصفهان گردیدم و طبق سفرهای قبلی به این استانها که مورد لطف مردم میهمان نواز و مسئولین شهرهای مسیر همدان، جوکار، نهاوند، اشترینان، بروجرد، چالانچولان، دورود، ازنا، الیگودرز، بویین و میاندشت، داران، دامنه، تیران، نجف آباد و اصفهان قرار گرفتم و لحظات بسیار شیرینی را در خاطراتم ثبت گردید که بسیار دلگرم کنند و روحیه بخش بود و جا دارد اینجا از تمام هم میهنان گرانقدرم که در مسیر لطف شان شامل حال گردید سپاس گزاریم نمایم.
لذا پس از رسیدن به هلال احمرنجف آباد و یک شب استراحت با استقبال پرشور دوچرخه سواران نجف آبادی به مدیریت جناب آقای حسین یزدانی، جناب آقای فتاحی نماینده تشکل های مردم نهاد نجف آباد، جناب آقای عباسیان از جانباز گرانقدر نجف آباد، معاون محترم منابع طبیعی نجف آباد در روز جمعه به پاس قدردانی از زحمات بچه های هلال احمر کشور که در طول این سفرها لطفشان را از ما دریغ ننموده اند یک درخت کاشتیم و درخت دوم را در راستای حمایت از دوچرخه سواران در همان قسمت کاشتیم و سپس طی تماس تلفنی با دوست گرانقدرم آقای یعقوب اسد بیگی که از اعضا گروه میباشند و از بیستون تا پاسارگاد و شیراز را با پای پیاده طی مینمایند و به اصفهان رسیده بودند دعوت نمودم به نجف اباد برگردند تا شبی را با هم بگذرانیم و ایشان دعوتم را پذیرفتند و شبی را با هم گذراندیم و فردا ایشان با ماشین به اصفهان رفتند و من نیز با دوچرخه بسوی اصفهان حرکت نمودم و پس رسیدن با هم به دیدار معاون محترم استاندار محترم اصفهان ، مدیرمحترم امور ایثارگران استانداری اصفهان، مدیر محترم روابط عمومی استانداری اصفهان و مدیرکل محترم حفاظت محیط زیست استان اصفهان و مدیر روابط عمومی استان اصفهان رفتیم و با اهدا هدایای غیر نقدی و لوح در راستای حرکت های انسانی و زیست محیطی مورد تقدیر قرار گرفتیم و شب را میهمان محیط زیست اصفهان بودیم و روز یک شنبه پس از خداحافظی با لطف مسئولین محترم حفاظت محیط زیست استان اصفهان ماشینی در اختیارمان قرار گرفت تا آقای اسد بیگی را به نطقه ای که باید با پای پیاده به مسیرشان ادامه دهند برسانند و بنده را نیز اول اتوبان شهرکرد پیاده نمایند که من اول اتوبان پیاده گردیدم و پس از تعویض لباس هایم در اتوبان بسمت شهرکرد شروع به رکاب زدن نمودم و از شهر فلاورجان، رضوانشهر رد شدم که نیاز شدید به دستشویی پیدا نمودم ولی متاسفانه مسیر اتوبان با حفاظ بلندی مسدود بود و دسترسی به هیچ دستشویی نداشتم تا رسیدم به پایان حفاظ ها و پل ورودی ایمانشهر سریع دوچرخه را کنار اتوبان به بلوکها تکیه دادم و بسوی مزرعه زرتی که فاصله ای حدود نهایت 20 متر با اتوبان داشت رفتم و پس از گذشتن از جاده کنار رو وارد بغل مزرعه کنار گارگاه بلوک زنی شدم و حواسم به دوچرخه بود و بخاطر اینکه در دید ماشینهای که با خانواده در حال گذر بودند قرار نگیرم چند قدم جلوتر رفتم و دقیقه ی طول نکشید که رفع حاجات نمودم و سپس حرکت نمودنم اما دیدم دوچرخه دیده نمیشود اول به گمان اینکه باد و حرکت ماشینهای سنگین در جاده ها که باعث میگرد دوچرخه به زمین بی افتاد بسمت دوچرخه رفتم ولی وقتی نزدیک گردیدم دیدم دوچرخه نیست انگار قطره ای آب شده و فرو رفته در دل کویر برهوت!!!!!!!! شوکه شدم با 110 فوری با 110 تماس گرفتم و موضوع را اعلام نمودم و مامور 110 از من آدرس خواست و من گفتم بعد از فلاورجان هستم و ایشن گفتند از کسی آدرس بپرسم و سپس زنگ بزنم و گوشی را قطع نمودند و من هراسان جلوی هر ماشینی را گرفتم تا آدرس محل را بپزسم متاسفانه هیچ کسی توقف ننمود تا پس از چند لحظه بطور اتفاقی ماشین کلانتری را در حال تردد دیدم و خودم را جلوی ماشین انداختم و موضع را مطرح نموده و سپس با هم چرخی در اطراف زدیم ولی اثری از دوچرخه نبود که نبود که نبود، سپس به کلانتری ایمانشهر رفتیم وگزارش سرقت نمودم و سپس با مدیر محترم روابط عمومی استانداری و مدیر محترم روابط عمومی محیط زیست جریان را مطرح نمودم و از طرف محیط زیست اصفهان ماشینی برایم فرستاده شد تا به اصفهان بروم و شب را در انجا بگذرانم و فردا پیگیر موضوع گردم و ....................... ادامه ماجرای پیگیری 2 روزه این سرقت را بعد از پایان سفرم به اطلاع شما بزرگواران خواهم رساند.
جا دارد در این وا نفسای زندگی از لطف تمام عزیزانی که از سراسر ایران با تماس و پیامک از بنده دلجویی نمودند و جهت واریز پول بحساب بنده شماره کارت خواستند سپاسگزاری نمایم.
بخصوص جناب آقای حسین یزدانی از نجف آباد که یک دوچرخه کی تی ام با ترک، خورجین و ... تهیه نمودند و خواستند به بنده اهدا نمایند و مسئولین محترم حفاظت محیط زیست جناب آقای قادریان که فرمودند شب را محیط زیست بمانم و فردا هر مدل دوچرخه ی که مد نظرم باشد بهم اهدا مینمایند و جناب آقای شعرباف زاده که فرمودند یک دوچرخه وی وا آکبند را میخواستندبه بنده اهدا نمایند.
بنده بسیار از مهر این بزرگواران سپاسگزارم ولی هر چه اندیشیدم در اندیشه ام نگنجید که لطف انسانی این بزرگ مردان نیک اندیش را قبول نمایم و طی پیامکی پوزش خود را به این بزرگواران اعلام نمودم و شبانه بسوی تهران حرکت نمودم تا دوچرخه ی تهیه نمایم و فوری برگردم به سفرم ادامه دهم.
لیست لوازم و مدارکی که روی دوچرخه بود و بسرقت رفت.
و کلی لحظات ناب با هم میهنان و دوستان که دوربین عکاسی ثبت نموده بود متاسفانه به یغما رفت.!!!!!!!!!!!
در ضمن اعلام میدارم که لاستیک های دوچرخه نو بوده و از طرف مدیرکل محترم اداره ورزش و جوانان آذربایجان غربی اهدا گردیده بود و در همدان خودروی دوچرخه از هفت دنده به هشت دنده با هزینه شخصی تغییر داده شده بود و یکعدد دستکش دوچرخه سواری که از طرف آقا جمشید در همدان اهدا نمود و جک عقب را نیز دوچرخه فروشی در همدان بهم اهدا نمود و در نجف آباد هم جناب آقای حسین یزدانی پدال های دوچرخه را اهدا نمودند.
لازم میدان که به اطلاع برسانم که از طرف خانواده ام مبلغ 10/000/000 بحساب دوستان محیط زیست اصفهان واریز گردید تا در اصفهان یک دوچرخه معمولی و کوله پشتی خریداری نمایم و به سفرم ادامه دهم اما متاسفانه برخوردی از طرف مسئولی با بنده شد که اگرررر صد میلیون فحش ............ فلان بهم میدادند بهتر از این بود که چنین شخصیت و روحیه ام منهدم کنند لذا اعلام نمودم و مینمایم امید دارم مسئولین محترم با پیگیری جدی دوچرخه و لوازم مرا پیدا نمایند و یا خسارت وارده را کامل جبران نمایند که گزینه دوم بخاطر برخورد نامناسبی بود که بهم شده بود تا اشک مرا که همیشه برای دردهای جامعه ام در نهان ریخته میشد را برای این توهین بزرگ سرازیر نماید.!!!!!!!!!!!
باز هم حضور مخالفان و موافقان اندیشه هایم اعلام مینمایم از سال 1382 تا کنون کلیه هزینه های اداری و اجرایی سفرهای داخلی و خارجی خودم و گروه را شخصا با فروش یک خانه در تهران، فروش یک دستگاه پیکان صفر در سال 1384 و یک پیکان مدل 52 و فروش موبایل در سال 1384 و فروش مجوز تاکسی سرویس و خط های تلفن زنگ خور در شهرک اکباتان تهران و پس انداز شخصی ام تامین نموده ام و تا کنون هیچگونه کمک مالی دولتی از طرف هیچ سازمان و نهادی به اینجانب نشده است و فقط به عشق سربلندی روز افزون ایران و ایرانی اقدام به چنین حرکتهایی مینمایم.
در ضمن اعلام میدارم اگر مسئولی بهمراه لوح تقدیر کارت هدیه ای به اینجانب و اعضا گروه اهدا نموده است عینا ملبغ را جلوی نام آن مسئول با رنگ قرمز درج نموده و مینماییم.
توضیح: اگر در مطالب منتشر شده ایرادی میباشد به بزرگی خودتان ببخشید چون زمان ویرایش را ندارم و باید فوری بار سفر ببندم به اصفهان بروم تا سفر ادامه دهم.
پاینده باد ایران ، سرفراز باد ایرانی
در پناه حق شاد باشید و شاد زندگی نمایید.
با سپاس از مهر همه عزیزان نیک اندیش
قطره از دریای بیکران عاشقان ایران
سید مسعود طباطبایی
جانباز 65٪ ارتش