گروه انسانهای سبز: غیر سیاسی، دولتی، مذهبی و قومی " غرامت جنگ حق ماست "

هدف: اعتراض به فقر، بی عدالتی، تبعیض انسانی، جنگ، کشتار انسانهای بیگناه و گسترش فعالیتهای انساندوستانه، تاریخی و زیست محیطی

گروه انسانهای سبز: غیر سیاسی، دولتی، مذهبی و قومی " غرامت جنگ حق ماست "

هدف: اعتراض به فقر، بی عدالتی، تبعیض انسانی، جنگ، کشتار انسانهای بیگناه و گسترش فعالیتهای انساندوستانه، تاریخی و زیست محیطی

رهبر ملی ایران

جهت مشاهده با کیفیت بالاتر روی تصویر کلیک نمایید

دکتر محمد مصدق؛ از نخست وزیری تا تبعید

دکتر محمد مصدق که بود و چه کرد؟

مصدق از رجال سیاسی پایان دوره قاجار و دوره پهلوی است. شهرت مصدق به‌دلیل در پیش گرفتن سیاست موازنه منفی و اعلام استقلال در صنعت نفت و ملی کردن آن است. وی چندین بار نماینده مردم تهران در مجلس بود و دو بار در مقام نخست وزیری ایران، خدمات زیادی به کشور انجام داد.

آنچه باید درباره دکتر مصدق بدانید:

دکتر مصدق که بود؟

محمد مصدق، ملقب به مصدق السلطنه، حقو‌قدان و سیاستمداری بود که در عصر قاجار و پهلوی می‌زیست. مصدق نخستین ایرانی بود که مدرک دکترای رشته حقوق را داشت. وی با تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی، چون رضاشاه را حاکمی مستبد می‌دانست، جزو منتقدان او شد و همین رفتار سبب شد برای مدتی تبعید و زندانی شود. مصدق بعد از سقوط رضاشاه، به عرصه سیاست ایران بازگشت. او در سال ۱۳۲۸ با چند حزب متحد شد و با همکاری حسین فاطمی، جبهه ملی ایران را تشکیل داد.

جبهه ملی با پیشنهاد دکتر فاطمی برای روبرویی با استعمار، ملی شدن صنعت نفت را طرح کرد. مصدق در سال ۱۳۳۰ نخست‌وزیر ایران شد و نفت را ملی کرد. انگلستان که از ملی شدن نفت ایران متضرر می‌شد، به‌دنبال کنار گذاشتن مصدق بود. بر این اساس، طرح کودتای ۲۸ مرداد با همکاری انگلیس و آمریکا برای کنارگذاری مصدق ریخته شد و با حمایت پهلوی دوم و نیروهای نظامی مخالف مصدق به انجام رسید.

مصدق در کشورهای خاورمیانه، قهرمان مبارزه با استبداد محسوب می‌شود

مصدق از طرفداران انقلاب مشروطه بود و در دوره نخست‌وزیری خود تلاش کرد تا طبق قانون مشروطه، قدرت شاه را محدود کرده و به تقویت نهادهای مدنی بپردازد. برخی کودتای ۲۸ مرداد را روز رستاخیز ایران نامیدند؛ اما بعد از گذشت ۶۰ سال، سازمان سیا با انتشار اسنادی به دخالت مستقیم در کودتای ۲۸ مرداد اعتراف کرد.

مصدق از پیشگامان نهضت ضد استعماری بود، او نه‌تنها در ایران، بلکه در بسیاری از کشورهای جهان سوم نیز جزو قهرمانان مقابله با استبداد شناخته می‌شود. مصدق با عملکرد استعمارستیزی خود، الگوی برخی از کشورهای خاورمیانه شد. او اولین کسی بود که اندیشه ملی شدن صنعت نفت را در خاورمیانه به اجرا درآورد و از این طریق، پرچم مبارزه با استعمار را برافراشت.

زندگینامه دکتر مصدق

محمد مصدق در ۲۹ اردیبهشت سال ۱۲۶۱ (یا ۲۶ خرداد ۱۲۶۱ طبق محاسبه برخی مورخان) در محله سنگلج تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا هدایت‌الله آشتیانی از دولتمردان عصر ناصری و مادر او ملک‌تاج خانم، دختر فیروزمیرزا نصرت‌الدوله و نوه عباس‌میرزای قاجار بود. پس از مرگ شاهزاده فیروز میرزا، حدود یک‌سوم حقوق او به مادر مصدق رسید.

در دوره حاکمیت مظفر‌الدین شاه و جریان بست نشینی علما در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی، خانواده مصدق از تهران به تبریز رفتند و یک سال در آنجا ماندند. محمد مصدق سن زیادی نداشت که پدرش درگذشت و به رسم زمامداری آن زمان، پسر جانشین پدر شد. بخشی از میراث میرزا هدایت‌الله آشتیانی نیز به مصدق رسید و او به شغل مستوفی‌گری خراسان در آمد و خیلی زود با راهنمایی افراد کاردان، بر امور استیفا مسلط شد. محمد مصدق در همین زمان بود که مستوفی‌گری را آغاز کرد.

مصدق در سن ۱۹ سالگی با دختر میرزا زین‌العابدین تهرانی به نام زهرا ازدواج کرد. همسر مصدق به شمس‌السلطنه شهرت داشت. مصدق صاحب سه دختر و چهار پسر شد. دو تن از پسرانش در سن کودکی فوت کردند و تنها احمد و غلام‌حسین به سن بزرگسالی رسیدند. دختران او نیز منصوره، خدیجه و ضیا اشرف نامیده شدند.

مصدق از دوره جوانی وارد دنیای سیاست شد و زندگی شخصی او به سیاست گره خورده است 

مصدق در اولین انتخابات مجلس مشروطه حضور داشت؛ اما اعتبارنامه‌اش به‌دلیل سن کمی که داشت، مورد قبول واقع نشد. او در سال ۱۲۸۷ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و سپس در سوئیس، دکتری حقوق خود را از دانشگاه نوشاتل سوئد دریافت کرد. مصدق با آغاز جنگ جهانی وارد ایران شد و با سوابق مالی که داشت، به وزارت مالیه ایران منصوب شد؛ اما پس از مدتی از وزارت مالیه استعفا داد و به اروپا رفت.

مصدق پس از چند سال به ایران بازگشت و در انتخابات دوره‌های پنجم و ششم مجلس شورای ملی، نماینده مردم تهران شد. در این زمان وی با رضاخان سردار سپه مخالفت کرد. به‌دلیل این مخالفت‌ها بود که در پایان مجلس ششم و روی کار آمدن رضاشاه، به زندان افتاد؛ اما بعد از چند ماه آزاد و در احمدآباد مجبور به سکوت شد. در سال ۱۳۲۰ بعد از اشغال کشور که رضاشاه از سلطنت برکنار شد، مصدق به تهران برگشت و در مجلس چهاردهم بار دیگر نماینده مردم تهران شد.

در مجلس چهاردهم، طرحی برای ارائه امتیاز نفت شمال به شوروی ارائه شد و مصدق برای جلوگیری از تصویب این طرح، قانونی به تصویب مجلس رساند که طبق آن، تا زمانی که نیروهای روسیه در ایران بودند، ایران نمی‌توانست به آن‌ها امتیاز بدهد.

مصدق در انتخابات مجلس شانزدهم، با وجود تقلب بسیار و مداخله شاه، در دور دوم توانست به مجلس راه پیدا کند. در این مجلس بود که مصدق طرح ملی شدن صنعت نفت را به تصویب رساند. بعد از استعفای حسین علا، مصدق به نخست‌وزیری ایران رسید و برنامه خود را که اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت بود، اعلام کرد. بعد از شکایت دولت انگلستان از ایران و طرح آن در شورای امنیت سازمان ملل، مصدق عازم نیویورک شد و از آنجا به هلند رفت. او در دادگاه لاهه هلند، از حق مردم ایران بر نفت دفاع کرد و پیروز شد.

سرانجام در ۲۵ مرداد ماه سال ۱۳۳۲، محمدرضا شاه فرمان عزل دکتر مصدق را امضا کرد و رئیس گارد سلطنتی، مامور محاصره خانه مصدق شد و سه روز بعد، در روز ۲۸ مرداد، کار دولت مصدق به سقوط انجامید. بعد از آن مصدق در دادگاه نظامی محاکمه و به سه سال زندان محکوم شد. او بعد از گذراندن مدت زندان، به احمدآباد تبعید شد و با نظارت حکومت، تا پایان عمر در ملک خود در احمد‌آباد زندگی را گذراند.

آدرس: ایران، استان البرز، شهرستان نظرآباد، دهستان احمدآباد (مشاهده روی نقشه)

مصدق در ۱۴ اسفند سال ۱۳۴۵ و در سن ۸۴ سالگی به‌دلیل بیماری سرطان در بیمارستان نجمیه تهران دیده از جهان فروبست. مصدق وصیت کرده بود که او را در ابن بابویه در کنار شهدای ۳۰ تیر به خاک بسپارند؛ هرچند به‌دلیل مخالفت حکومت، او را در یکی از اتاق‌های خانه‌اش در احمدآباد، به امانت به خاک سپردند تا بعدها پیکر او را به ابن‌بابویه انتقال دهند.

مصدق در خانه خود در احمدآباد به خاک سپرده شد

خانه مصدق در احمدآباد که با عنوان قلعه مصدق نیز شهرت دارد، در فهرست آثار ملی ثبت شده و جزو موقوفات است. مصدق زمین احمدآباد را با زمین‌هایی که در اراک داشت، معاوضه و روستای احمدآباد را به نام پسرش «احمد»، نام‌گذاری کرده بود. مصدق بعد از آزادی از زندان بیرجند، چهار سال در این خانه ماند و پس از ۲۸ مرداد نیز تا زمانی که جان سپرد، تحت نظارت نیروهای ساواک بود و تنها اجازه ملاقات با خانواده‌اش را داشت. او خود دراین‌باره می‌گفت:

من محبوس بودم و اجازه نمی‌دادند بدون اسکورت از قلعه خارج شوم. من در این قلعه مانده‌ام و با این وضعیت می‌سازم تا عمرم به پایان برسد.

آرامگاه دکتر مصدق در احمدآباد مستوفی هشتگرد

اقدامات دکتر مصدق 

محمد مصدق، در سن کم، وارد دستگاه سیاسی کشور شد، از این‌رو زندگی او با سیاست آغشته و زندگی و اقدامات او در هم تنیده است. مصدق در منصب‌های والی‌گری، وزارت، نمایندگی مجلس شورای ملی و نخست‌وزیری ایران، خدمات فراوانی برای کشور انجام داد.

مصدق والی فارس: زمانی که مصدق والی فارس شد، فارس اوضاع خوبی نداشت و مصدق اقدامات گسترده‌ای برای برگرداندن نظم، در فارس انجام داد. او برای ایجاد امنیت، شرایطی را ایجاد کرد که از راهزنی در مناطق فارس کاسته شد و راهزنان و اشرار را مجازات کرد. حمایت مصدق از افراد وطن‌دوست و سپردن مناصب فارس به افراد معتمد و کاردان، سبب شد که آن‌ها در راس امور فارس قرار بگیرند و اوضاع این ولایت بهبود یابد.

وزارت مالیه دولت قوام: مصدق در هنگام تشکیل دولت قوام‌السلطنه، در سرزمین بختیاری بود. قوام او را احضار کرد و در کابینه خود، مصدق را به وزارت امور مالیه منصوب کرد. مصدق در این مقام تلاش کرد تا قوانین مربوط به امور مالیه را در مجلس اصلاح کند، نمایندگان طرح او را با اصلاحات فراوان، تصویب کردند. 

والی آذربایجان: با سقوط دولت قوام و نخست وزیری مشیرالدوله، اغتشاشاتی در آذربایجان ایجاد شد. مصدق که سابقه خوبی در والی‌گری فارس از خود نشان داده بود، برای ایجاد نظم در آذربایجان برگزیده شد. او آذربایجان را آرام کرد؛ اما به‌دلیل سرپیچی از فرمان‌ رضاشاه از سمت خود استعفا داد و به تهران بازگشت.مصدق در دوره رضاشاه به‌دلیل سرپیچی از فرمان شاه، از سیاست کناره گرفت

وزارت امور خارجه مشیرالدوله: مصدق در کابینه مشیرالدوله وزیر امور خارجه شد. در این زمان، انگلستان مدعی شد که دو میلیون لیره برای پلیس جنوب هزینه کرده است و دولت مشیرالدوله باید آن را باز پس دهد. مصدق با این خواسته دولت انگلیس مخالفت کرد و خواستار خروج نیروهای انگلیس از جزیره ابوموسی شد.

مخالفت با رضاشاه: مصدق از تبار قاجاریه بود. او با روی کار آمدن رضا شاه با وی مخالفت کرد و از کار سیاست کنار رفت و در این مدت به سرپرستی امور املاک خود و تولیت بیمارستان نجمیه مشغول شد. 

اقدامات مصدق

مخالفت با اعطای امتیاز نفت به شوروی: بعد از ۱۳۲۰، با اشغال ایران و برکناری رضاشاه از سلطنت، مصدق به تهران برگشت و در انتخابات مجلس چهاردهم، نماینده مردم تهران شد. اولین اقدام مصدق در مجلس، اعتراض به اعتبارنامه سید ضیاالدین طباطبایی، نماینده یزد بود. در این مجلس همچنین، شوروی از ایران تقاضای امتیاز نفت شمال را کرد. مصدق در مجلس چهاردهم مانع دادن امتیاز نفت به شوروی شد. در مجلس چهاردم از مصدق خواسته شد نخست وزیری ایران را بپذیرد؛ او قبول نخست‌وزیری را مشروط به پذیرش شرایطی کرد که مجلس نپذیرفت.

تاسیس حزب جبهه ملی: مصدق در سال ۱۳۲۸ جبهه ملی را پایه‌ریزی کرد. جبهه ملی متشکل از افرادی تحصیل کرده بود که خط مشی آن‌ها با مصدق یکی بود؛ این حزب متشکل از افراد ملی و ملی-مذهبی بود. این جبهه بعدها توانست فعالیت‌های سیاسی زیادی انجام دهد.  مهم‌ترین اقدام مصدق، ملی کردن صنعت نفت و تاسیس جبهه ملی بود

نخست وزیری دوره اول مصدق و ملی کردن صنعت نفت: مهم‌ترین اقدام مصدق، ملی کردن صنعت نفت بود. مصدق در انتخابات دوره پانزدهم مجلس، به‌دلیل دخالت شاه و قوام‌السلطنه رای نیاورد؛ اما در دور دوم انتخابات مجلس شانزدهم، با وجود تقلب و مداخله شاه، به مجلس راه پیدا کرد. در این مجلس از مصدق خواسته شد که نخست‌وزیر ایران شود، او این بار برخلاف انتظار همه، پذیرفت. شرط مصدق برای نخست‌وزیری، خلع ید بیگانگان از صنعت نفت ایران بود. مصدق بعد از نخست وزیری، قانون ملی شدن صنعت نفت را اجرا کرد و با شکایت دولت انگلیس از ایران، برای دفاع از حق ایران به سازمان ملل رفت. مصدق در دادگاه لاهه توانست حق ایران بر نفت را به اثبات رسانده و به پیروزی برسد.

مصدق در دادگاه لاهه

اخذ اختیارات ۶ماهه: مصدق در زمان نخست‌وزیری، از مجلس اختیارات ۶ ماهه برای قانو‌ن‌گذاری خواست. قصد مصدق از این کار، کاهش حدود اختیارات شاه بود. مجلس اختیارات ۶ ماهه را به مصدق داد؛ اما برای دور دوم، آن را تمدید نکرد. او در دوره اول نخست‌وزیری خود، چندین اقدام دیگر برای محدود کردن قدرت شاه انجام داد که از جمله آن‌ها اخراج سلطنت‌طلبان از کابینه و کم کردن قدرت روحانیون طرفدار شاه بود. مجلس این اختیار را به او داد؛ اما برای تمدید مجدد آن، آیت‌الله آیت‌الله کاشانی با او مخالفت کرد.

همراهی آیت‌الله کاشانی با مصدق: در ابتدا آیت‌الله کاشانی از نخست‌وزیری مصدق حمایت کرد. طرحی برای تحریم مشروبات الکلی به مجلس داده شد که مجلس آن را تصویب نکرد. علت عدم تصویب طرح، این بود که با این اقدام، دولت از ۲۵۰ میلیون ریال درآمد سالانه محروم می‌شد. وقتی مجلس این طرح را تصویب نکرد، از دولت خواسته شد ظرف ۶ ماه، از این طرح حمایت کند؛ اما دولت مصدق آن را اجرا نکرد. این اتفاق سبب اختلاف شدید بین مصدق و آیت‌الله کاشانی شد. دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی از لحاظ عقیدتی با هم متفاوت بودند؛ مصدق و پیروانش در حزب ملی اعتقادی به دخالت دین در سیاست نداشتند.

نخست وزیری مجدد مصدق: با استعفای قوام‌السلطنه پس از قیام ۳۰ تیر، مصدق با رای مجلس، بار دیگر نخست وزیر ایران شد و کابینه تشکیل داد. 

دریافت مجوز اداره املاک شاه توسط دولت: مصدق در این دوره، موفق شد مجوز اداره املاک پهلوی را از شاه بگیرد.

رویارویی آیت‌الله کاشانی و مصدق: مخالفت‌های آیت‌الله کاشانی با برنامه‌های مصدق هر روز بیشتر می‌شد؛ تا جایی‌که این دو به رقیبانی تبدیل شدند و این اختلاف تا جایی بالا گرفت که مصدق برنامه انحلال مجلس را دنبال کرد؛ هرچند امکان‌پذیر نبود. 

مصدق و آیت‌الله کاشانی به‌دلیل اختلاف در فکر و عقیده نتوانستند یکدیگر را تحمل کنند

حق رای به زنان: مشاوران مصدق از او خواستند طبق قانون مشروطه، به زنان حق رای داده شود. مصدق به حق رای زنان معتقد بود و آن را پذیرفت؛ اما به‌دلیل مخالفت روحانیون و طلاب با آن و اعتراضاتی که توسط برخی احزاب شکل گرفت، نتوانست آن را به تصویب برساند.

رفراندوم برای انحلال مجلس: مصدق با هدف حذف دخالت دولت‌های خارجی از طریق نمایندگان وابسته، درصدد انحلال مجلس برآمد. او در ابتدا مجلس سنا و بعد از آن، مجلس شورای ملی را تعطیل کرد. مصدق و همفکرانش برای انحلال مجلس به‌دنبال راه‌حل قانونی بودند. ازاین‌رو تعداد نمایندگان مجلس را که ۱۳۶ نفر بود به ۱۷۲ نفر افزایش دادند. با این افزایش، حد نصاب نمایندگان برای تشکیل جلسه، باید به ۸۷ نفر می‌رسید؛ در حالی که تعداد کل نمایندگان در آن دوره، ۷۹ نفر بود. در این صورت طبق قانون، مجلس از رسمیت می‌افتاد و خودبه‌خود منحل می‌شد. وقتی آیت‌الله کاشانی از ریاست مجلس کنار رفت. ۲۷ نفر از نمایندگان جبهه ملی از نمایندگی استعفا دادند و روز بعد ۲۵ نفر بر تعداد نمایندگان افزوده شد، به‌دلیل نرسیدن مجلس به حد نصاب، مجلس از رسمیت افتاد و مصدق در رادیو، موضوع انحلال مجلس را اعلام کرد و ۲۰ روز پیش از کودتای ۲۸ مرداد، آن را به رفراندوم گذاشت و انحلال مجلس در رفراندوم تایید شد.

مصدق در تبعید

مصدق بعد از تحمل سه سال زندان در مرداد ماه سال ۱۳۳۵ به روستای احمدآباد تبعید شد. او از آن روز تا پایان عمرش را در ملک خود در احمدآباد گذراند و در این مدت زیر نظر ماموران ساواک زندگی کرد. تبعید مصدق به این روستا، یک عمل غیرقانونی به شمار می‌رفت؛ چون دکتر مصدق با حکم دادگاه تبعید نشده بود. حکم تبعید مصدق سیاسی بود و با تصمیم دولت وقت، به اجرا گذاشته شد. مصدق پیش از این نیز در محدوده سال‌های ۱۳۰۷ تا ۱۳۰۹ در دوره رضاشاه، توسط پلیس دستگیر شد و به زندان بیرجند منتقل شد و تا سال ۱۳۲۰ در آنجا بود.

مصدق بعد از کودتای ۲۸ مرداد به ملک خود در احمدآباد تبعید شد و تا پایان عمر در آنجا بود

مصدق سال‌های تبعید را دور از خانواده‌اش و در تنهایی سپری کرد. او در این مدت به بیمارستان نجمیه که مادرش آن را بنا کرده بود رسیدگی می‌کرد و اداره املاک احمدآباد را به عهده گرفته بود. دکتر مصدق اوقات بیکاری خود را داخل قلعه به مطالعه نشریات پزشکی و معالجه بیماران در روستا اختصاص داده بود.

او گاهی به گفت‌وگو با دهقان‌ها مشغول می‌شد و با آن‌ها وقت می‌گذراند. مصدق زندگی ساده‌ای داشت و سادگی را نوعی فضیلت به شمار می‌آورد. او روزهای پایانی خود را در تبعید گذراند تا زندگی را به پایان برساند.

او گاهی به گفت‌وگو با دهقان‌ها مشغول می‌شد و با آن‌ها وقت می‌گذراند. مصدق زندگی ساده‌ای داشت و سادگی را نوعی فضیلت به شمار می‌آورد. او روزهای پایانی خود را در تبعید گذراند تا زندگی را به پایان برساند.

مصدق و کودتای ۲۸ مرداد

مصدق با طرح ملی کردن صنعت نفت و سیاست ضد انگلیسی که داشت از همان ابتدا مغضوب دولت انگلستان بود؛ چون طرح ملی شدن نفت، از لحاظ اقتصادی به ضرر انگلستان بود. انگلیس به‌تنهایی قادر به کنار گذاشتن مصدق نبود و مجبور بود دولت آمریکا را با خود همراه کند. انگلستان برای همراهی آمریکا تلاش بسیاری کرد تا بالاخره توانست در پاییز ۱۳۳۱ موافقت آن‌ها را جلب کند. در آبان همان سال، افرادی از وزارت خارجه انگلیس به آمریکا رفتند و طرح خود را برای کنار گذاشتن مصدق مطرح کردند. وقتی آیزنهاور در آمریکا دولت را به دست گرفت و دالس را به‌عنوان وزیر خارجه دولت خود انتخاب کرد، راه برای اجرای طرح دولت انگلیس، هموارتر شد.

دالس از کسانی بود که اعتقاد داشت برخورد دولت پیشین آمریکا با کمونیسم روند کندی داشته و بر این عقیده بود که اگر دیر اقدام شود، ممکن است ایران نیز به یک کشور کمونیستی تبدیل شود. آمریکا بعد از قیام ۳۰ تیر از چیره شدن حزب توده می‌ترسید. در داخل کشور نیز افرادی بودند که به این نگرانی‌ها دامن می‌زدند و از آن به نفع خود بهره‌مند می‌شدند.

انگلیس و آمریکا سیاست موازنه منفی مصدق را نپسندیدند و چون نتوانستند او را از طریق مذاکره، قانع کنند، تصمیم گرفتند با کودتا او را کنار بگذارند.

یکی از مورخان سازمان سیا با نام ویلبر، مهم‌ترین دلیل طرح کودتای ضد مصدق را، ترس آمریکا از فراگیری کمونیسم دانسته است. ترس از کمونیسم را می‌توان دغدغه برخی از دولت‌مردان آمریکا از جمله وزیر خارجه دولت وقت آن دانست؛ اما نمی‌توان آن را به تمامی دولت‌مردان آمریکا نسبت داد.

آیزنهاور امید داشت تا مسئله اختلافات به وجود آمده با مصدق را از طریق گفت‌وگو حل کند. او در نشستی که در ماه مارس سال ۱۹۵۳ در شورای امنیت ملی آمریکا داشت، اذعان کرد که دولت آمریکا باید موضعی مستقل و جدا از دولت انگلیس داشته باشد و پیشنهاد وام ۱۰۰ میلیون دلاری به ایران را مطرح کرد. بعد از این صحبت‌ها، دولت آیزنهاور وارد گفت‌وگو با مصدق شد؛ اما نتوانست به هدف خود دست یابد. نافرجام ماندن گفتگوها سبب تغییر مواضع رئیس‌جمهوری آمریکا شد و او بر همراهی با دولت انگلستان مصمم شد.

با همراهی دولت آمریکا با انگلستان، سازمان سیا اختیار تام برای اجرای کودتا گرفت و به این سازمان در تهران بودجه‌ای به مبلغ یک میلیون دلار از طرف دولت آمریکا داده شد تا هزینه‌های سرنگونی مصدق تامین شود. در اواخر فروردین سال ۱۳۳۲ سازمان سیا نتیجه تحقیقات خود را اعلام کرد و سرلشکر زاهدی را به‌عنوان جایگزینی برای مصدق در نظر گرفت.

در طرح نهایی کودتا قرار شد سرلشکر زاهدی دبیرخانه‌ای نظامی را مشخص کند و با تایید آمریکا و انگلستان یک افسر را در راس آن قرار دهد. همچنین قرار بر این شد که ارتش، مصدق و یاران او را که بیشتر از ۱۰۰ نفر از حزب توده بودند را دستگیر و پس از آن، مکان‌های نظامی از جمله شهربانی و ژاندارمری و رسانه‌هایی مانند رادیو، مرکز مخابرات و پست و تلگراف را تصرف کند. تسخیر خانه مصدق و بانک ملی نیز از برنامه‌های اصلی کودتای ۲۸ مرداد بود.

با پول‌هایی که بین اوباش پخش شد، تظاهرات علیه مصدق شکل گرفت و زمینه دستگیری او فراهم شد

همه چیز آماده بود و تنها باید رضایت محمدرضا پهلوی، شاه ایران را با نقشه کودتا جلب می‌کردند؛ اما گفته شده بود که برنامه، آن‌قدر جدی است که حتی اگر محمدرضا شاه نیز راضی نشد، مانعی برای اجرای کودتا نباشد. برای جلب رضایت شاه از اشرف پهلوی و نورمن شوارتسکف استفاده شد. بخشی از پول‌های سیا نیز به مخالفان مصدق برای ایجاد شورش، داده شد. روزولت، یک ماه پیش از کودتا، برای جلب رضایت محمدرضا پهلوی، به تهران آمد و با گفت‌وگو، رضایت شاه را جلب کرد.

جهت زمینه‌سازی برای طرح کودتا، طرح چندین عملیات برای بی‌ثبات نشان دادن دولت مصدق آغاز شد. پول‌هایی که بین مخالفان مصدق پخش شده بود، برای تبلیغ، تخریب و حتی شورش علیه او مورد استفاه قرار گرفت. سازمان سیا مبلغی در حدود ۱۱ هزار دلار را برای خرید نماینده‌های مجلس در نظر گرفت و در روزنامه‌ها نیز مقالاتی علیه مصدق نوشته شد. مصدق از نفوذ سیا در مجلس اطلاع یافت و این موضوع سبب شد که او اقدام به انحلال مجلس کند.

روزولت در دیدار با شاه او را تهدید کرد که در صورت همراهی نکردن با طرح کودتا، کشور را ترک می‌کند. محمدرضا شاه بعد از دیدار با روزولت، فرمان عزل مصدق و نخست وزیری زاهدی را امضا کرد. مصدق با منحل کردن مجلس از طریق رفراندوم، راه کنار گذاشتن دولتش از طریق مجلس را بر کودتاچیان بست. در حالی که نقشه کودتا این بود که مصدق با دستور شاه کنار گذاشته شود.

در روز ۲۴ مرداد سال ۱۳۳۲، سرهنگ نصیری یک سخنرانی در کاخ سعدآباد برای افسران ترتیب داد و در آن به تشریح نفوذ و گسترش کمونیسم در کشور پرداخت. او در سخنرانی خود اشاره کرد که محمدرضا شاه پهلوی برای نجات کشور از این بحران، مصدق را عزل کرده است. سرهنگ نصیری پیش از دستگیری مصدق ابتدا همراهان او دستگیر کرد و سپس با حکم امضا شده شاه به خانه مصدق رفت و او را دستگیر کرد. در هنگام دستگیری مصدق، نیروهای وفادار او در ارتش، اوضاع را به دست گرفتند و گارد سلطنتی، خلع سلاح شد. ازاین‌رو، شبکه نظامی کودتا نتوانست کاری از پیش ببرد.

محمدرضاشاه با هواپیمای شخصی به عراق رفت و مجسمه‌های او و رضا شاه به زیر کشیده شدند. سه روز بعد، ساعت ۹ صبح ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، افراد زیادی در خیابان جمع شدند و فریاد مرگ بر مصدق سردادند. اوباش با این افراد همراه شدند و تعدادی از ادارات به اشغال دولت کودتا درآمد و پس از آن خانه مصدق مورد حمله واقع شد.

مصدق از سیاستمداران معاصر است که با در پیش گرفتن سیاست موازنه منفی و اعلام استقلال در صنعت نفت و ملی کردن آن، کشورهای بزرگ آن زمان را از خود راند. عدم همراهی مصدق با دولت‌های بزرگ آن روز، سبب شد که دولت انگلستان به مقابله با او بپردازد و طرح حذف مصدق را با همراهی آمریکا به انجام برساند. نگاهی به منابع تاریخی نشان می‌دهد که نقش دولت آمریکا در سرنگونی مصدق، قابل انکار نیست. آمریکا و انگلستان با همکاری هم و تامین مالی عملیات توسط آمریکا، اهداف خود در برکناری مصدق را دنبال کردند. خارج شدن برخی اسناد از سازمان سیای آمریکا در چند سال قبل، دخالت دولت آمریکا در سرنگونی مصدق را آشکار کرد. شما نیزمی‌توانید نظرتان را درباره دکتر مصدق با کاربران به اشتراک بگذارید.

هفت آبان روز فراملی کوروش هخامنشی فرخنده باد

جهت مشاهده با کیفیت بالاتر روی تصویر کلیک نمایید

زندگینامه  تصویری کوروش هخامنشی  قسمت اول

زندگینامه  تصویری کوروش هخامنشی  قسمت دوم
سند روز کوروش بزرگ (هفتم آبان) چیست؟
چکیده نوشتار:
بر اساس یک کتیبه باستانی معتبر که «رویدادنامه نبونئید» نام گرفته، در روز سوم ماه اَرَخسمنو بابلی مصادف با ۷ آبان (29 اکتبر)، کوروش بزرگ پس از ورود به شهر بابل، با استقبال با شکوه مردم روبرو شد. در واقع این روز نه زادروز کوروش بزرگ است و نه روز فتح بابل، بلکه سپاهیان ایرانی در روز 20 مهر، شهر را بدون جنگ فتح کرده بودند و خود کوروش بزرگ در ۷ آبان وارد بابل شد. پس از این رویداد تحولات انسان‌دوستانه در سطح جهان رخ داد و می‌توان این روز را نقطه عطفی در تاریخ بشر دانست. هفتم آبان در زمان اعتراض به آبگیری سد سیوند مورد توجه عمومی قرار گرفت و از آن زمان تا کنون، به صورت مردمی گرامی داشته می‌شود. با وجود درخواست‌های فراوان برای ثبت رسمی این روز، هیچگاه حکومت جمهوری اسلامی هفتم آبان را در تقویم رسمی ثبت نکرد و حتی از تجمع مردمی در کنار آرامگاه کوروش بزرگ در پاسارگاد جلوگیری کرد. برخلاف تبلیغات کوروش‌ستیزان، مطرح شدن این روز ربطی به یهودیان نداشته است و کنشگران ایرانی که به مردم سالاری اعتقاد داشتند بیشترین نقش را در شناساندن این روز داشتند.
نویسنده‌ها: مجید خالقیان، کوروش شهرکی
با آنکه کوروش‌ستیزان با نشر اکاذیب به دنبال ایجاد شبهه درباره روز بزرگداشت کوروش بزرگ یعنی هفتم آبان هستند، اما استادان و پژوهشگران تاریخ، هفتم آبان را از روزهای معتبر تاریخی می دانند.
این روز، روز ورود صلح جویانه کوروش بزرگ به بابل و استقبال با شکوه مردم از این پادشاه خوشنام است. بر اساس یک کتیبه باستانی معتبر که «رویدادنامه نبونئید» نام گرفته، در 29 اکتبر سال 539 پیش از میلاد مصادف با هفتم آبان، کوروش بزرگ پس از ورود به شهر بابل، با استقبال با شکوه مردم روبرو شد (رویدادنامه نبونئید، ستون ۳، بند ۱۸ و ۱۹).
در واقع این روز نه زادروز کوروش بزرگ است و نه روز فتح بابل، بلکه سپاهیان ایرانی در روز 20 مهر، شهر را بدون جنگ فتح کرده بودند و خود کوروش در هفتم آبان وارد بابل شد.
دکتر عبدالمجید ارفعی یکی از معتبر ترین گزارش‌ها از این کتیبه باستانی را ارائه داده است. در این کتیبه می‌خوانیم:
در ماه اَرَخسمنو (Arahsamnu=ماه هشتم)، روز سوم (=هفتم آبان ماه) کوروش به بابل اندر آمد. شاخه‌های سبز در برابر (=زیر پای او) گسترده شد (ارفعی، 1389: ص 14).
درباره اینکه ایده این روز به عنوان بزرگداشت کوروش بزرگ را چه کسانی مطرح کردند در روزنامه شرق اینچنین آمده است:
در سال ۱۳۸۴ که بحث آبگیری سد سیوند مطرح شد، شماری از ملی‌گرایان و باستان‌شناسان در ایران، از جمله دکتر پرویز ورجاوند با همراهی برخی افراد دیگر کمیته‌ای را به نام «کمیته نجات پاسارگاد» با هدف جلوگیری از آبگیری سد سیوند راه‌اندازی کردند… جمع پیش‌گفته برای جلب توجه دنیا به پاسارگاد و خطر آبگیری، در سال ۱۳۸۴ هفتم آبان را «روز کوروش بزرگ» نامیدند (نسب‌عبداللهی، ۱۳۹۶).
با توجه به طیف فکری این تلاشگران باید گفت کنشگران ایرانی که به مردم سالاری اعتقاد داشتند بیشترین نقش را در شناساندن این روز داشتند.
گفته‌هایی هم حاکی از آن است که انوشیروان کیهانی زاده در معرفی این روز نقش فعالی ایفا کرده است.
به هر حال این روز را هر کس و هر گروهی پیشنهاد داده باشد، بهترین انتخاب برای روز بزرگداشت کوروش بزرگ است چرا که این روز را می‌توان نقطه‌ی عطفی در تاریخ جهان دانست که در ادامه بیشتر توضیح می‌‌دهیم.
هفتم آبان، روزی که دنیا دگرگون شد
می‌دانیم که پس از فتح صلح جویانه بابل، تحولات زیادی در سطح جهان رخ داد و استوانه کوروش بزرگ که به عنوان نخستین منشور حقوق بشر شناخته می‌شود، نگاشته شد. کوروش بر خلاف فرمانروایان آن عصر که وقتی شهری را فتح می‌کردند کتیبه‌هایی درباره قتل عام مردم می نگاشتند، کتیبه‌ای درباره احترام به انسان‌ها نگاشت و با تسامح دینی خود، منطقه را در صلح قرار داد که کمابیش این صلح و امنیت در دوران هخامنشیان پایدار ماند. ارتباط میان شرق و غرب عالم به وجود آمد و از آن دوران به بعد می‌بینیم که فیلسوفان بسیار بزرگی در یونان باستان ظهور کردند.
همانطور که استادان برجسته کشور یعنی دکتر میرجلال‌الدّین کزّازی، دکتر اصغر دادبه، دکتر ناصر تکمیل‌همایون و دکتر حکمت‌الله ملاصالحی در نامه‌ای به حسن روحانی، رئیس وقت بر این موضوع تاکید کردند. در این نامه اینچنین آمده است
نزدیک به یک دهه است که هفتم آبان‌ماه از سوی دوستداران ایران در سراسر جهان به یاد روز صدور منشور حقوق بشر کورش بزرگ پس از آزادسازی بابل، که نقطه‌ی عطفی در تاریخ جهان به شمار می‌رود، به‌گونه‌ای خودجوش «روز کوروش» نامیده شده است (ن.ک: نامه چهار تن از اساتید برجسته دانشگاه به رئیس جمهور در باره روز کورش)
به راستی همین نامه استادان برجسته کشور، اعتبار تاریخی این روز در نزد استادان و پژوهشگران را روشن می‌سازد. 
تلاش‌ها برای ثبت رسمی هفتم آبان
برای ثبت رسمی هفتم آبان تلاش های زیادی صورت گرفته است ولی هیچگاه حکومت جمهوری اسلامی هفتم آبان را در تقویم رسمی ثبت نکرد. از جمله این تلاش‌ها می‌توان به تلاش‌های دانشگاهیان اشاره کرد. همواره استادان، دانشجویان و دانشگاهیان احترام ویژه‌ای برای این روز قائل بودند و چندین و چند همایش دانشجویی برای گرامیداشت این روز برگزار شده است. از جمله می‌توان به همایش‌های دانشجویی دانشگاه تهران اشاره کرد.
در هفتم آبان سال ۱۳۹۲ همایشی با عنوان یادبود استوانه کورش توسط انجمن علمی دانشجویان تاریخ دانشگاه تهران در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد که درخواست ثبت روز کوروش در تقویم ملی ایران مطرح شد.
استادان برجسته ای همچون دکتر شاهرخ رزمجو، دکتر روزبه زرین کوب و دکتر محمدتقی ایمان‌پور در این همایش سخنرانی کردند که حضور این استادان برجسته نشان دهنده اعتبار این روز در نزد دانشگاهیان است.
ماکتی از آرامگاه کوروش بزرگ که به صورت موقتی و به بهانه هفتم آبان در سال 1392 در دانشگاه تهران قرار گرفت (ایسنا، ۷ آبان ۱۳۹۲).
چنین درخواستی پیش از این در همایش دیگری با همین موضوع و در آبان ماه سال 1390 مطرح شد. در این همایش هم استادانی چون دکتر حکمت‌الله ملاصالحی، دکتر ژاله آموزگار، دکتر عبدالمجید ارفعی و دکتر میرجلال‌الدّین کزّازی سخنرانی کردند.
متاسفانه تا کنون هیچ کدام از درخواست‌ها برای ثبت رسمی این روز مورد توجه مسئولین قرار نگرفته است و متأسفانه شاهد آن هستیم که برخی از رسانه‌های وابسته به نهادهای رسمی به دنبال جعلی نشان دادن این روز هستند! (درباره درخواست‌ها برای ثبت رسمی هفتم آبان، بیشتر بخوانید: سالها تلاش برای ثبت رسمی روز کوروش بزرگ).
شبهه افکنی کوروش‌ستیزان
با همه این اسناد و شواهد درباره هفتم آبان، کوروش‌ستیزان جوسازی زیادی علیه این روز انجام دادند. آنها همواره تلاش کردند که این روز را بدون سند معرفی کنند که یهودیان و صهیونیسم آن را رواج دادند. در صورتی که اسناد این روز ارزشمند ذکر شد و باید گفت یکی از معتبرترین روزهای تاریخی است.
اما آنها برای شبهه افکنی چند پرسش دیگر را هم مطرح می‌کنند. اول اینکه چرا حکومت پهلوی جشن‌های 2500 ساله را در هفتم آبان برگزار نکرد؟! جالب آنکه عدم برگزاری هفتم آبان در دوران پهلوی را دلیلی بر جعلی بودن این روز می دانند!!!! در هر حال در دوران پهلوی روز فتح بابل توسط سپاهیان کوروش یعنی 20 مهر مورد توجه قرار گرفت. اما در سال 1384 هنگام اعتراض به سد سیوند روز هفتم آبان یعنی روز ورود کوروش به بابل مورد توجه قرار گرفت و در نزد مردم جای گرفت.
(کوروش ستیزان می گویند چون محمدرضا پهلوی، جشن های 2500 ساله را در هفتم آبان برگزار نکرد پس هفتم آبان جعلی است!!!! در دوران پهلوی روز فتح بابل توسط سپاهیان کوروش یعنی بیستم مهر مورد توجه قرار گرفت. اما در سال 1384 هفتم آبان یعنی روز ورود کوروش بزرگ به بابل معرفی شد و با استقبال مردم روبرو شد.)
همچنین کوروش‌ستیزان بارها از شیوه تمسخر استفاده کردند و از آنجایی که مطالعه کافی ندارند، با زبانی بی ادبانه می‌گویند از کجا معلوم است روز سوم ماه ارخسمنو مصادف با هفتم آبان باشد؟! در پاسخ باید گفت با این گفته‌ها بی سوادی خود و عدم آشنایی با شیوه علمی تطبیق گاهشماری‌ها را آشکار می‌سازند. در واقع با توجه به اسناد فراوان بابلی، امروز می‌توان به راحتی روزهای گاهشماری بابلی را به گاهشماری میلادی و خورشیدی کنونی تبدیل کرد همانطور که روزهای گاهشماری قمری را می‌توان به گاهشماری خورشیدی کنونی تبدیل کرد.
حتی امروز وب سایت هایی وجود دارند که به راحتی روزهای گاهشماری بابلی باستان را به گاهشماری میلادی کنونی تبدیل می کنند و مشخص می شود که روز سوم ماه ارخسمنوی سال هفدهم پادشاهی نبونئید که کوروش وارد بابل شد، برابر با پنجشنبه، 29 اکتبر سال 539 پیش از میلاد است و آشکار است که 29 اکتبر برابر با هفتم آّبان ماه است.
روز سوم ماه ارخسمنوی سال هفدهم پادشاهی نبونئید که کوروش وارد بابل شد، برابر با پنجشنبه، 29 اکتبر (هفتم آبان) سال 539 پیش از میلاد است (وب سایت تبدیل گاهشماری بابلی به میلادی کنونی: Babylonian Calendar Converter (626 BCE to 75 CE))
بی ربطی روز کوروش بزرگ به یهودیان
تحریف آشکار دیگر ربط دادن روز کوروش بزرگ (هفتم آبان) به یهودیان است. متاسفانه برخی به دنبال این هستند که هر چیزی را به یهود و صهیونیسم ربط دهند و در گفته‌های خود هیچ سندی را ذکر نمی‌کنند.
دو اشکال اساسی در سخن کسانی که می‌خواهند هفتم آبان را به یهودیان ربط دهند وجود دارد: نخست شیوه گفتار این افراد است که داشتن مذهب یهود را همانند مرتکب شدن جرمی تلقی می‌کنند و بر خلاف اصول انسانی است. این رویکرد آنها باعث رنجش هم میهنان کلیمی ما شده است و نتیجه آن چیزی جز ایجاد تفرقه نیست.
اشکال دوم این است که از نظر تاریخی ادعای آنها قابل اثبات نیست که یهودیان دقیقا در روز هفتم آبان از بند بابل رها شده‌اند. بایسته است از مدعیان چنین مطلبی پرسید که چه سندی در دست دارند که گواهی بر آزاد سازی یهودیان درست در روز 29 اکتبر یا همان هفت آبان بدهد؟ و نکته دیگر آنکه آیا فقط یهودیان آزاد شدند؟
حتی در استوانه کوروش بزرگ اشاره مستقیمی به یهودیان نمی‌شود و در واقع رفتار کوروش بزرگ با یهودیان همان رفتاری بود که این پادشاه با سایر اقوام داشت؛ باید گفت که احترام به مذاهب در دوران هخامنشیان مختص قوم خاصی نبوده است.
آری در میان مردمان زیادی که آزاد شدند بخش کوچکی هم از قوم یهود بودند و اساسا در آن زمان قوم یهود قومی کم جمعیت بودند که چندان در نزد جهانیان شناخته شده نبودند که کوروش به آنها نگاه ویژه ای داشته باشد تا جایی که حتی نام آنها در استوانه کوروش بزرگ نیامده است.
در واقع مطرح شدن این روز هم ربطی به یهودیان نداشته است و اصلا روز هفتم آبان بر اساس منابع یهودی نیست! بلکه بر اساس منابع بابلی است. همانطور که گفته شد کنشگران ایرانی که به مردم سالاری اعتقاد داشتند بیشترین نقش را در شناساندن این روز داشتند.
ریشه کوروش‌ستیزی‌ها از کجاست؟
باید بررسی کرد که ریشه این کوروش‌ستیزی‌ها در ایران از کجاست؟ در طول این چند هزاران سال همواره کوروش بزرگ در منابع تاریخی بسیار خوشنام بوده است اما در قرون معاصر برخی با تحریف منابع تلاش کردند کوروش را بد نام کنند که البته موفق نبودند.
یکی از این گروه‌ها فرقه دموکرات پیشه وری، وابسته به شوروی سابق بود. در سال ۱۳۲۴ فریدون ابراهیمی دادستان آن فرقه مقاله‌ای بر ضد کوروش بزرگ نوشت و متاسفانه این اقدامات آغازی شد بر کوروش‌ستیزی در ایران تا جایی که این روزها برخی با ظاهر مذهبی همان گفته‌ها را تکرار می کنند و حتی بسط و گسترش می دهند.
فریدون ابراهیمی دادستان فرقه دموکرات پیشه وری که وابسته به شوروی سابق بود، مقاله ای بر ضد کوروش بزرگ نوشت و متاسفانه این اقدامات آغازی شد بر کوروش‌ستیزی در ایران (درباره مقاله فریدون ابراهیمی بخوانید: نقدی بر صحبت‌هایی که از آذربایجان نیست)
یهود ستیزی این اشخاص هم یادآور رویکرد نازیست ها در آلمان است.
واقعا تأسف آور است که اشخاصی با ظاهر مذهبی سخنان فرقه‌هایی که چندان میانه‌ای با اسلام نداشتند را تکرار می‌کنند و حتی  در راستای اهدافی که آنها داشتند، مطالب را بسط و گسترش می‌دهند.

هفتمین تور ملی دوچرخه سواران اقوام ایرانی

درود،

گروه انسانهای سبز، هفتمین تور ملی دوچرخه سواران اقوام ایرانی بزرگداشت روزهای فردوسی، عطار، خیام، آزاد سازی خرمشهر ........ و هفته دفاع مقدس را برگزار مینماید.


این صفحه  تا پایان تور در حال بروز رسانی میباشد
شرکت در تورهای ملی دوچرخه سواران اقوام ایرانی  با هماهنگی قبلی برای میهن پرستان آزاد میباشد.
  • آغــاز: 1396/6/29 استان لرستان

قوانین حضور در تورهای ملی دوچرخه سواران اقوام ایرانی

  • رعایت اصول اخلاقی و احترام به اقوام یک اصل است
  •  رعایت موارد اعلامی درحین برگزاری تور
  • رعایت نمودن سلسله مراتب توسط اعضا
  • احترام به رای اکثریت اعضا
  • کلیه اعضا در مسیر جاده و شهر باید در یک ستون و با فاصله حداقل یک متر و نیم از دوچرخه جلویی حرکت نمایید.
  •  در مراسم های استقبال ها ، دیدارها، کاشت درخت و ... فقط نفرات مشخص گردید عکسبرداری و فیلمبرداری مینمابند و دیگر اعضا حق استفاده از دوربین عکاسی یا دوربین گوشی شخصی را نخواهند داشت.
  •  عکسها در اولین فرصت از طریق پست برای کلیه اعضا ارسال میگردد و هزینه پست بعهده متقاضی میباشد.
  • کلیه خسارتهای احتمالی از قبیل مالی، جانی و... بعهده شخص شرکت کننده میباشد.
  • داشتن کارت بیمه ورزشی دارای اعتبار  حداقل تا پایان  1396 برای کلیه شرکت کنندگان  الزامی میباشد.
  • کلیه خسارتهای احتمالی از آغاز تا پایان تور ملی دوچرخه سواری اقوام ایرانی بعهده شخص شرکت کننده میباشد.*
لوازم مورد نیاز
  1.  چادر مسافرتی
  2.   کیسه خواب
  3.  زیر انداز
  4.  لباس مناسب فصل
  5.  بادگیر یا بارانی نازک
  6.  چراغ قوه یا هدلایت
  7.  کاور شبرنگ دار
  8.  یک عدد تیشرت سفید
  9. لوازم شخصی
  گروه انسانهای سبز در سال 1396 تورهای زیر را برگزار مینماید 
  1. تور ملی خلیج پارس جاویدان مسیر زاهدان تا بندرعباس، فروردین - اردیبهشت
  2. تور بزرگداشت فردوسی, عطار, خیام ...... و هفته دفاع مقدس مسیر توس تا مناطق جنگی
  3. هفت آبان روز جهانی کورش هخامنشی نماد صلح و دوستی ایرانیان  و 8 آبان سالگرد شهادت شهید فهمیده نماد ایثار و شهادت

تلفن های هماهنگی003 0064 0919          001 0064 0930
کانال های گروهGPGIR            @ HAMSAFRHA@
و بزودی شبکه ملی اقوام ایرانیwww.IRaniBaHam.ir